آشنایی با زنان برنده نوبل ادبیات پژوهشی به قلم مرضیه صیدی
زنان را بهتر است گرداننده زندگی بدانیم. گرداننده ای که در تمامی عناصر و علم و هنر روی زمین نقش موثر دارد. آنان در هر جایگاهی که باشند قطعا بهترین اتفاقات را رقم خواهند زد. مشاغل و هنر و علم های گوناگونی که بدست زنان بوده اند خود گواهی بر این مسئله مهم است.
در این پژوهش ادبی می خواهیم به معرفی زنان برنده نوبل ادبیات بپردازیم زنانی که نام خود را در دنیای کتاب با آثار شان ماندگار کرده اند. ابتدا یک معرفی کوتاه از جایزه نوبل خواهیم داشت. جایزه نوبل اولین جایزه بین المللی است که از سال ۱۹۰۱ هر ساله توسط فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد، آکادمی سوئد، انستیتوی کارولینسکا، کمیته نوبل نروژ برای موفقیت در رشته های فیزیک، شیمی، فیزیولوژی، اقتصاد، پزشکی، ادبیات و صلح اعطا میشود. تاکنون ۸۲۲ مرد موفق به کسب این جایزه شده اند، این درحالی است که در لیست برندگان این جایزه تنها نام ۴۸ زن به چشم می خورد و بیشترین جوایز مربوط به حوزه های ادبیات و صلح بوده است.
زنان در رشته صلح ۱۶، ادبیات ۱۴، فیزیولوژی و پزشکی ۱۲، شیمی ۴ ، فیزیک ۲ و یک بار در حوزه اقتصاد این جایزه را از آن خود کرده اند. ماری کوری، فیزیکدان و شیمیدان لهستانی و بنیانگذار رشته رادیولوژی نخستین زنی است که برنده جایزه نوبل شد. او همچنین تنها دانشمندی است که دوبار جایزه علمی نوبل را در رشتههای فیزیک و شیمی دریافت کرده است. توکل عبدالسلام خالد کرمان، روزنامهنگار، فعال سیاسی، مدیر سازمان زنان یمنی با کسب جایزه صلح در سن ۳۲ سالگلی عنوان جوانترین برنده جایزه نوبل را از آن خود کرد.
حال می خواهیم با چند زن قدرتمند ادبیات که به جایزه نوبل ادبیات دست یافتند آشنا شویم. زنانی که نام خود را با آثار طلایی شان در تاریخ ادبیات جهان ماندگار کرده اند. آلیس مونرو آلیس مونرو را یکی از تواناترین نویسندگان داستان کوتاه امروز میدانند. بسیاری بر این عقیدهاند که مونرو جامعه کتابخوان آمریکای شمالی را با داستان کوتاه آشتی دادهاست. البته خودش میگوید هرگز قصد نداشته صرفاً نویسنده داستان کوتاه باشد؛ فکر میکرده مثل همه رمان خواهد نوشت؛
ولی حالا دیگر میداند نگاهش به مسائل برای نوشتن رمان مناسب نیست. دوست دارد پایان داستان را در ذهنش مجسم کند، و مطمئن باشد مثلاً تا کریسمس آن را تمام خواهد کرد، و نمیداند نویسندهها چطور روی پروژههای طولانی مثل رمان با پایان باز کارمیکنند. او نویسنده آثاری چون میخواستم چیزی بهت بگم، فرار (مجموعهداستان)، رؤیای مادرم، دست مایهها و دورنمای کاسل راک است که به فارسی هم ترجمهشدهاند.
آلیس آن مونرو ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۱ در کانادا به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش معلم مدرسه بود. او نویسندگی را از نوجوانی شروع کرد و اولین داستانش به نام «ابعاد یک سایه» در سال ۱۹۵۰ زمانیکه هنوز دانشجوی دانشگاه وسترن اونتاریو بود منتشرشد. او تا پیش از انتخاب نویسندگی به عنوان یک حرفه مشاغلی چون پیشخدمتی و تصدی کتابخانه را تجربه کرده بود و حتی مدتی نیز در مزارع تنباکو مشغول به کار بود. با این حال او سال ۱۹۵۱ دانشگاه را ترک کرد تا ازدواجکند. او سال ۱۹۶۳ به ویکتوریا نقل مکان کرد و کتابفروشی «کتاب مونرو» را افتتاح کرد که هنوز مشغول به کار است.
مونرو به ویژه در داستانهای اولیهاش به مضامینی چون بلوغ و کنار آمدن با خانواده پرداختهاست. اما با گذر سن، توجه او به میانسالی و تنهایی بیشتر شدهاست. زادگاه مونرو شهر کوچک وینگهام در ایالت انتاریوی کاناداست و فضای داستانهایش هم غالباً شهرهای کوچک این ایالت است. ویژگی آثار مونرو ویژگی اصلی نثر مونرو تأکید او بر محل وقوع داستان و شخصیتهای زن پیچیده هستند. آثار او اغلب با آثار بزرگان ادبیات مقایسه شده و گفته میشود در آثار او، مثل آثار چخوف خط داستانی درجه دوم اهمیت را دارد و تقریباً اتفاق خاصی در داستانها رخ نمیدهد و اغلب تلنگری موجب دگرگونی زندگی شخصیتها میشود.
سوتلانا الکسیویچ «سوتلانا الکسیویچ» نویسنده و روزنامهنگار ۶۷ ساله که برای نگارش کتابهای مستند در قالب مصاحبه شهرت دارد و نامش بیش از هر نویسنده دیگری در صدر پیشبینیهای جایزه نوبل ادبیات بود، سرانجام نام خود را بهعنوان چهاردهمین بانوی برنده این جایزه معتبر ثبت کرد. «سوتلانا الکسیویچ» نویسنده و روزنامهنگار ۶۷ ساله که برای نگارش کتابهای مستند در قالب مصاحبه شهرت دارد و نامش بیش از هر نویسنده دیگری در صدر پیشبینیهای جایزه نوبل ادبیات بود، سرانجام نام خود را بهعنوان چهاردهمین بانوی برنده این جایزه معتبر ثبت کرد.
«سوتلانا اکسیویچ» روزنامهنگار و نویسنده متولد ۳۱ می سال ۱۹۴۸ در شهر «استانیسلاو» اوکراین و از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی است. زمانی که پدرش خدمت سربازیاش را به پایان رساند، خانواده الکسیویچ نقل مکان کرد و پدر و مادرش در آنجا بهعنوان معلم مشغول کار شدند. «الکسیویچ» پس از تمام کردن دوران مدرسه بهعنوان معلم و خبرنگار مشغول کار شد و بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۲ به تحصیل در رشته روزنامهنگاری در دانشگاه «مینسک» پرداخت. او پس از فارغالتحصیلی به سبب دیدگاههای اعتراضیاش به یک روزنامه محلی در نزدیکی مرز لهستان فرستاده شد؛ اما پس از مدتی دوباره به مینسک بازگشت و کار خود را در روزنامهای تحت عنوان «Selskaya» آغاز کرد. وی سالها به جمعآوری مطالبی برای نگارش اولین کتابش با عنوان «چهره غیرزنانه جنگ» ( ۱۹۸۸) پرداخت، کتابی که براساس مصاحبههای او با صدها زن حاضر در جنگ جهانی دوم به نگارش درآمد.
کتاب «چهره غیرزنانه جنگ» اولین کتاب از مجموعه «صداهای آرمانشهر» است که در آن، زندگی در اتحادیه جماهیر شوروی از زاویه دید افراد گوناگون به تصویر کشیده شده است. این نویسنده بلاروسی با استفاده از روش فوقالعادهاش که براساس ترکیبی با دقت در کنار هم قرار دادهشده از روایتهای انسانی شکل گرفته، به تعمیق درک انسان معاصر از تمام اعصار کمک کرده است.
پیامدهای فاجعه اتمی چرنویل در کشور اوکراین موضوع اصلی کتاب بعدی «الکسیویچ» با عنوان «صداهایی از چرنویل، تاریخ شفاهی یک فاجعه اتمی» در سال ۱۹۹۷ شد. «الکسیویچ» دیگر کتاب معروف خود را با عنوان «پسران زینکی» در سال ۱۹۹۰ نوشت و در آن به تصویرسازی جنگ جماهیر شوروی در افغانستان بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ پرداخت. «زمان دسته دوم: مرگ بانوی قرمز» (۲۰۱۳) نیز جدیدترین کتاب نوشته «الکسیویچ» از مجموعه «صداهای آرمان شهر» است و «آخرین شاهدان» از اولین آثار او در سال ۱۹۸۵ نیز متعلق به همین مجموعه کتاب است. از مهمترین آثاری که تأثیر قابل ملاحظهای بر آثار «الکسیویچ» داشتهاند میتوان به دستنوشتههای «سوفیا فدروشنکو» پرستار و نویسنده روس از تجارب سربازان در جنگ جهانی اول (1959-1888) و همچنین گزارشهای مستند «آلس آدمویچ» نویسنده اهل بلاروس از وقایع جنگ جهانی اول بین سالهای (۱۹۲۷ تا ۱۹۹۴) اشاره کرد.
جایزه ادبی مدیسی فرانسه در سال (۲۰۱۳)، جایزه صلح ناشران آلمان (۲۰۱۳)، جایزه آزادی بیان آکسفورد (۲۰۰۷)، کسب جایزه حلقه ملی منتقدان کتاب (۲۰۰۵) و همچنین جایزه کتاب لایپزیک (۱۹۹۸) از جمله جوایزی است که این نویسنده و روزنامهنگار بلاروسی پیش از رسیدن به جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵ کسب کرده است. «سوتلانا الکسیویچ» به سبب انتقادهایش نسبت به رژیم بلاروس اغلب در خارج و کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه و سوئد زندگی کرده است. اولگا توکارچوک اولگا توکارچوک نویسنده لهستانی متولد ۱۹۶۲ است.
این نویسنده ۵۷ ساله و فعال اجتماعی و روشنفکر به عنوان یکی از موفقترین نویسندگان نسل خود شناخته میشود. وی سال ۲۰۱۸ برنده جایزه من بوکر بینالمللی برای رمانی با عنوان «پروازها» شد و به عنوان اولین نویسنده لهستانی این جایزه را از آن خود کرد. او امروز به عنوان برنده نوبل ادبی ۲۰۱۸ که سال ۲۰۱۹ معرفی شد، نیز انتخاب شد. توکارچوک برای لحن اسطورهای نوشتههایش شناخته شده است. وی که به عنوان روانشناس از دانشگاه ورشو فارغ اتحصیل شد مجموعهای از اشعار، چندین رمان و نیز شماری کتاب متشکل از داستانهای کوتاه و کتاب های غیرداستانی در کارنامه دارد.
«پروازها» به عنوان برنده جایزه نایک که مهم ترین جایزه ادبی لهستان است در سال ۲۰۰۸ انتخاب شد. وی از سال ۱۹۸۰ به عنوان دانشجوی روانشناسی وارد دانشگاه ورشو شد و در زمان تحصیل به عنوان داوطلب به نوجوانان با مشکلات رفتاری کمک کرد. او سال ۱۹۸۵ پس از فارغالتحصیل شدن به عنوان درمانگر شروع به کار کرد و از آنجا که خود را شاگرد کارل یونگ میداند، از روانشناسی به عنوان الهام بخشی برای ورود به کار ادبی بهره گرفت. از سال ۱۹۹۸ وی در دهکدهای کوچک نزدیک نوا روا زندگی و دفتر نشر خود را با عنوان «ورتا» اداره میکند. برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۸، اولین کتابش را سال ۱۹۸۹ منتشر کرد که مجموع شعری با عنوان «شهرها در آینهها» بود.
رمان نخست او با عنوان «سفری در کتاب-مردم» درباره جستجوی دو عاشق برای کشف راز کتاب است که به عنوان استعارهای برای معنای زندگی به کار گرفته شده است. این داستان که در قرن هفدهم فرانسه میگذرد، سال ۱۹۹۳ منتشر شد. «آخرین داستانها» در سال ۲۰۰۴، «آنا در دخمه قبور» در سال ۲۰۰۶ و «پروازها» دیگر کتابهای وی هستند که با تمرکز بر نمادهای مدرن نوشته شدهاند. این نویسنده که از سوی کمیته نوبل شایسته دریافت این جایزه شد ۱۶ عنوان کتاب در کارنامهاش دارد.
لوئیز گلیک لوئیز گلیک Louise Glück برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۰، شاعر و مقالهنویس آمریکایی است که در سال ۱۹۴۳ در نیویورک متولد شد. مادر وی از مهاجران روس و از سمت پدری از یهودیان مجارستانی بودن که به آمریکا مهاجرت کرده بودند. پدرش که آرزوی نویسندگی در سرمیپروارند، وارد دکتر محمد: ب و کار شد و مادرش دانش آموخته کالج ولسلی/Wellesley College بود. والدین او از کودکی آموزش اسطورهشناسی یونان و داستان کلاسیک را به او آغاز کردند و لوئیز از سنین کودکی شعر مینوشت. لوئیز کودکی و نوجوانی پرتلاطمی را به ویژه با از دست دادن یک خواهر بزرگتر گذراند و در نتیجه بیماری بیاشتهایی عصبی که بعدها در آثارش منعکس شده است، دبیرستان را ترک کرد و حتی نتوانست به عنوان یک دانشجوی تماموقت در کالج حضور یابد.
درمان وی هفت سال به طول انجامید؛ مسیر پرمشقتی که به وی شیوه اندیشیدن و در نهایت غلبه بر این بیماری را آموخت. این شاعر آمریکایی بعد از دوره درمان طی سال های ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ در کارگاههای شعرشناسی مدرسه مطالعات عمومی دانشگاه کلمبیا شرکت کرد و در این کلاس ها با شعرای مطرحی چون لئونی آدامیز /Léonie Adams و استنلی کونیتز/ Stanley Kunitz شعرهای آمریکایی را خواند که از آنان به عنوان آموزگاران و مریدان مطرح خود یاد میکند. گلیک اولین اثر نظم خود را به عنوان بچه اول/ Firstborn در سال ۱۹۶۸ منتشر کرد که با استقبال منتقدان ادبی روبرو شد ولی این شروع خوب ادامه نیافت و انتشار اثر بعدی سال ها به طول انجامید تا عاقبت در سال ۱۹۷۵ وی با اثری به نام خانه ای در لجنزار/ The House on Marshland به صحنه ادبی بازگشت؛
اثری که نقطه عطفی در مسیر کاری وی به شمار میآید و به گفته منتقدان و روزنامهنگاران ادبی طی آن به عنوان صدایی متمایز معرفی شد. گلوک از سال ۱۹۸۵ به تدریس در کالج ویلیام ماساچوست به عنوان مربی رشته زبان انگلیسی رو آورد در حالیکه همچنان به نوشتن شعر نیز ادامه میداد. وی در طول بیش از پنج دهه فعالیت هنری، ۱۲ جلد کتاب شعر و چندین نثر ادبی و جستار منتشر کرده و تقریبا هر جایزه معتبر ادبی را از جایزه کتاب ملی آمریکا و جایزه ویلیام کارلوس ویلیامز انجمن شعر آمریکا گرفته تا جایزه ملی حلقه منتقدان کتاب، مدال ملی علوم انسانی و جایزه پولیتزر را دریافت کرده است.
منتقدان ادبی و همتایانش او را به خاطر ابیات موجز، مستقیم و اعترافی تحسین میکنند. این شاعر توانمند که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ ملک الشعرای آمریکا بود، به استفاده از داستانهای اساطیری، تاریخ یا طبیعت برای نوشتن از تجارب شخصی و زندگی مدرن شناخته میشود. وی علاوه بر نویسندگی در چند موسسه شعر نیز تدریس کرده و هم اکنون از استادیاران دانشگاه ییل است. گلیک در آثار خود بر کشف جنبههای مختلف ضربه روحی، تمایلات و طبیعت تمرکز دارد. شعر او در کاوش این مضامین گسترده، به بیان و نمایش صریح غم و انزوا مشهور شده است. این شاعر آمریکایی همچنین در اغلب اشعار خود کهنالگوهای اساطیر یونانی را با ابیات معاصر درباره پیوندها و روابط خانوادگی در هم میآمیزد.
آنی آرنو آنی ارنو، نویسنده ۸۲ ساله فرانسوی و استاد ادبیات، جایزه نوبل ادبیات 2022 را به خاطر «شجاعت و دقت بالینی که با کشف ریشهها، بیگانگیها و محدودیتهای جمعی حافظه شخصی» به دست آورده است. به این ترتیب ارنو شانزدهمین نویسنده فرانسوی و اولین زن فرانسوی است که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است. رئیس جمهور فرانسه، امانوئل مکرون در پیام تبریک به ارنو گفت که «او صدای آزادی زنان و فراموششدگان است.» ارنو یکم سپتامبر ۱۹۴۰ در لیلبونِ نرماندی به دنیا آمد. او در دانشگاههای روئن و بوردو تحصیل کرد، سپس تدریس در دبیرستان و کالج را ادامه داد. ارنو در سال ۱۹۷۴ با انتشار یک رمان زندگینامهای فعالیت ادبیاش را آغاز کرد.
او در سال ۱۹۸۴ با رمان La Place که رمانی زندگینامهای با محوریت زندگی و تجربیاتش در ارتباط با پدرش است، جایزه رنودو (جایزه ادبی فرانسوی) را به دست آورد. برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۲ داستانهایش را برپایه زندگینامه خود، ارتباطش با دیگران و مسائلی که با آن مواجه شده، و با کنار هم قرار دادن تجربیات تاریخی و فردیاش روایت میکند. او در کتابهایش از پیشرفت اجتماعی والدینش، سالهای نوجوانی، ازدواج، تجربه سقط جنین، بیماری آلزایمر، مرگ مادرش و سرطان سینه با روایتی داستانی میگوید.
آثار ادبی او عمدتا به صورت زندگینامه، پیوندهای نزدیکی با جامعهشناسی دارد. آنی ارنو بارها از سیاست BDS علیه اسرائیل حمایت کرد. در سال ۲۰۲۱ او نامهای را امضا کرد که اسرائیل را یک دولت آپارتاید خواند و ادعا کرد که «تصویر این جنگ به عنوان جنگ بین دو طرف مساوی نادرست و گمراهکننده است. اسرائیل قدرت استعمارگر است. فلسطین استعمار شده است.» وی سالهاست که ساکن حومه پاریس است.
ارنو جوایز متعددی را در پرونده کاری خود دارد که میتوان به مواردی همچون نامزد نهایی جایزه کتاب لسآنجلس تایمز برای کتاب «داستان یک زن»، عنوان بهترین کتاب هفتگی ناشران برای رمان Shame» (۱۹۹۸)»، عنوان خاطرات برتر سال از سوی واشنگتن پست برای رمان «من در تاریکی» (۱۹۹۹)، عنوان نامزد نهایی بوکر بینالمللی برای کتاب «سال ها»، برنده جایزه فرانسوا موریاک (۲۰۰۸)، برنده جایزه مارگریت دوراس (۲۰۰۸)، جایزه زبان فرانسه برای تمام آثار (۲۰۰۸)، دکتری افتخاری دانشگاه سرگی- پونتوا (۲۰۱۴)، جایزه Strega برای رمان «سالها» (۲۰۱۶)، جایزه مارگریت یورسنار (۲۰۱۷)، جایزه ممتاز همینگوی برای تمام آثار ( ۲۰۱۸)، عنوان نویسنده بینالمللی انجمن سلطنتی ادبیات (۲۰۲۱) و برنده جایزه وارویک (۲۰۱۹) اشاره کرد.
کتابهای «کابینتهای خالی» (۱۹۷۴)، «پاک شده» (۱۹۹۰)، «چه میگویند یا هیچ» (۱۹۷۷)، «زن یخ زده» (۱۹۸۱)، «مکان» (۱۹۹۰)، «جای یک مرد» (۱۹۹۲)، «داستان یک زن» (۲۰۰۳)، «شور ساده» (۱۹۹۱)، «نمای بیرونی» (۱۹۹۶)، «شرم» (۱۹۹۷)، «من از شبم بیرون نرفتم» (۱۹۹۷)، «زندگی در فضای باز» (۲۰۰۰)، «چیزهای دیده شده» (۲۰۱۰)، «اتفاق میافتد» (۲۰۰۱)، «گم شدن» (۲۰۲۲)، «در اختیار داشتن» (۲۰۰۸)، «سالها» (۲۰۱۷)، «کارگاه سیاه» (۲۰۱۱)، «زندگی را بنویس» (۲۰۱۱)، «به چراغها نگاه کن عشق من» (۲۰۱۴)، «مرد جوان» (۲۰۲۲) و «هتل کازانووا» (۲۰۲۰) بخشی از آثار ارنو به شمار میآیند.
علاوه بر اقتباسهای متعدد تئاتری و رادیویی، آثار او مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته است. اقتباس سینمایی از کتاب «اتفاق میافتد» او با کارگردانی آدری دیوان جایزه شیرطلایی جشنواره فیلم ونیز (۲۰۲۱) را کسب کرد. برخی از آثار آنی ارنو به زبان فارسی ترجمه شدهاند. کتاب «دختر دیگر» با ترجمه دینا کاویانی در سال ۱۳۹۲ و از سوی انتشارات همشهری به بازار کتاب رسید. این کتاب تحت عنوان «آن دختر دیگر» در سال ۱۳۹۳ نیز با ترجمه لیلا غفوری غروی و توسط نشر کاکتوس منتشر شد. رمان «شرم» با ترجمه بهاره مرادی و ویراستاری مهدی نوید در سال ۱۳۹۵ (نشر نی) به چاپ رسید.
این کتاب نیز مجددا در سال۱۳۹۸
با ترجمه :سمانه رودبار محمدی
ویراستاری: هایده مشایخ
از سوی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی راهی بازار کتاب شد.
پژوهش؛ مرضیه صیدی
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک،کتاب کار،ترجمه کتاب،سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و نگارش صفرتا صد پایان نامه و رساله و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب و اکسپت مقاله در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
با مدیریت دکتر فردین احمدی