میانِ قلب های سنگی و بیرحممان، بینِ تمامِ ادعاها و فلسفه بافیهایمان درست همانجایی که خودمان را غرقِ کثافتِ دنیا کردهایم عشق در میزند… و مگر میشود در برایش نگشاییم؟!
آرام و نجیب، مثلِ نسیمِ خنکِ بهار، مثلِ نوای خوشِ یک ساز، و مثلِ دختری با انگشتانی ظریف و چشمهایی پر از شوقِ زندگی و لپ هایی که از خجالت سرخند، وارد میشود به این نکبتی که میانِ این روزهای کسالتبار برای خود بههم زدیم و آغوش وا میکند و تمامِ قباحت ها را بدل میکند به زیبایی… خاک میرباید از این قلبی که قفل و بندش کردهایم تا مبادا گرفتار شود، ولی او قفل وا میکند و از نو میسازد تمامِ چیزهایی که از خاطر بردهایم را…
میدانی، آدم ها با عشق از نو زاده میشوند… عشق، به زلالی و پاکی و صاف و ساده بودنِ کودکی یکروزه میماند که در آغوشِ مادرش آرام میگیرد عشق برای ما مادری میکند، از نو متولدمان میکند و ذره ذره قد کشیدنمان را به تماشا مینشیند !
و ما همیشه در آغوشِ عشق درد و رنج ها و خستگیهایمان را جا می گذاریم و شادیِ سرخوشانه ای را برمیداریم که مثلِ همان روزِ اول تازگی دارد…
و کاش، عشق، این واجبِ حیات حالا که جاخوش کرده رخت برنبندد برای رفتن زبانم لال اگر روزی قصد رفتن کند، ما میمانیم و یک دنیا بی رحمی و غمی طویل در این نکبتِ دنیا،
بی عشق تلف میشویم، باید باشد تا سرپا بمانیم …!
✍🏻 فاطمه_شیخی
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک،کتاب کار،ترجمه کتاب،سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و نگارش صفرتا صد پایان نامه و رساله و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب و اکسپت مقاله در انتشارات بین المللی حوزه مشق