شب بود و من زلف پریشانی
گره می زدم به دور بند دلم،
صدای عجیبی جهانم را لرزاند
شبهی مست آمد به کلبهی وجودم
دیدم به درِ دیوانگیم در میزند
آنجا که خیالی بود شربت جامی بود
طربی بود، هوسی بود، نفسی بود
شب شب دیوانگیم بود
من بودم و ویرانگیم بود
صدای عشق خوشست
او در همسایگیم بود
شمع بود و چراغ بود
شب شب پروانگیم بود
صدبار نشستم و بپاخاستم
شب شب ایستادگیم بود
از خانه زدم بیرون، چون
آن شب شب آوارگیم بود
دنبال خدا گشتم و دیدم
محو شعر و ویرانگیم بود
گفتند که دیوانست دیوانه
از سفاهت و سادگیم بود
شب شب دیوانگیم بود
من بودم و ویرانگیم بود
✍️عزیز مشید
💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎
چاپ انواع کتاب شعر ،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی