آن روز شیشهها را باران تمیز میکرد وقتی که باز کردم آن نامهی غریبت! باران سکوت میکرد هر جا که مکث کردم باران خضوع میکرد در نامهات نوشتی اینجا،هوا خوب است با گریه ریز ریزان خواندم نوشتهات را باران چه خوب فهمید! نبض صدای نازت! در گوش من چه […]
چاپ کتاب | مرکز تخصصی چاپ کتاب
آن روز شیشهها را باران تمیز میکرد وقتی که باز کردم آن نامهی غریبت! باران سکوت میکرد هر جا که مکث کردم باران خضوع میکرد در نامهات نوشتی اینجا،هوا خوب است با گریه ریز ریزان خواندم نوشتهات را باران چه خوب فهمید! نبض صدای نازت! در گوش من چه […]