من اون دخترِ لوس بابایی نبودم، هیچوقت قبل خواب منتظر بوس مامانم نبودم، همیشه خودم بودم و خودم، هروقت که درد داشتم، تنهایی گشتم دنبال درمانش، هربار که زخمی شدم، تنهایی بستمش، حتی اگه دوایی پیدا نمی کردم براش، بازم تنهایی منتظر می موندم تا زمان بگذره و خودش ترمیم […]
برچسب: دلنوشته
اثری از بانوی هنرمند ستایش زنگنه/نشر حوزه مشق
می دونستم برمیگرده می دونستم پشیمون میشه بعد از مدتها دقیقا جایی که جون به لبم کرده بود، نوتیف پیامش افتاد رو گوشیم اما دیگه برای خوندن پیامش مثل اون موقع ها ذوق نداشتم… دیگه مثل قبل برای حرف زدن باهاش مشتاق نبودم کارمو انجام دادم و وقتی حوصلم […]
اثری از بانوی هنرمند مریم کریمی مزیدی/نشر حوزه مشق
《 ای جان جانم! 》 خدایا ای جان جانم! ای محبوب من! اکنون مرا در بر گیر! که در آغوش تو آرمیده ام، الها ای گسترده وجود و ای عظمت بیپایان! به که رو آورم غیر از تو!؟ به که گفت و گو کنم غیر از تو!؟ هرگز تو […]
اثری از بانوی هنرمند یگانه امیدی
دوام بیاور حتی اگر طناب طاقتت به باریک ترین رشته اش رسید، حتی اگر از زمین و زمانه بریدی، حتی اگر به بدترین شکل ممکن، کم آوردی در ذهنت مرور کن، تمام آرزوهای محال دیروز را که امروز، زیرِ دست و پای روزمرگی ات […]
اثری از بانوی هنرمند مریم غلامی کیسمی (حوریا )
به گفته خودت پایه یک داشتی سربالایی قلبم را نتوانستی بالا بروی به یقین رسیدم نه گواهینامه داشتی نه رانندگی بلد بودی کاش برگردی سمت من عاشقانه نگاهت کنم دلم برای چشم هایت تنگ شده بی تاب توام مانند گنجشکی جا […]
اثری از بانوی هنرمند ستایش زنگنه
یادمه یکی بهم می گفت: اگه زیاد، دلتنگی کنی و هی سراغشوبگیری، این جور دیگهفرصتدلتنگ شدن رو ازش می گیری،حواست هست؟ ! می دونستی،کسی که فرصت دلتنگ شدن نداشته باشه ؛ خیلیچیزارو زود ازیادمی بره ، راحت ازشون می گذره و فراموش می کنه… البته می دونم سخته، می دونم […]
اثری از بانوی هنرمند هستیا زنگنه
درد با حال بد فرق میکنه! وقتی حالت بده و احساس می کنی خوشبختی بهت پشت کرده فقط کافیه لبخند بزنی و بگی اینا هم یه روزی تموم می شن درست مثل لحظه های خوب! اون وقت می بینی که تونستی خودتو با شرایطت وفق بدی ولی درد اونجاییه […]
اثری از بانوی هنرمند فاطمه زلقی
سردار من ای ابر قدرت دلسوز ای پدر یتیمان فداییان زینب ای قهرمان ملت ای افتخار ایران ای سرپناه بی پناهان کجا رفته ای؟ کجا رفته ای که دل فرزندان شهدا را به راحتی می شکنند … رفته ای که حال مردم […]
اثری از هنرمند فرهیخته محمد نوری
از شلوغیا فراری بود پناه می برد به گوشه های خلوت مثل همون کافه های دنج تو شهر خوشحالی آدمارو از دور نگاه می کرد و با خنده آدما خوشحال می شد همیشه رفیقش یه قهوه بود و کمی شکر خلوت بودن رو […]
اثری از بانوی هنرمند مژده احمدی
گاهی قهوه دم میکنم میز را میچینم کنار حجله ی آتش با آهنگی که عاشقش بودی و عکس چشمانت گلهای نرگس و کیکهای فنجانی بعد صدای باران که شنیده شد، دستهایم را زیر چانه ام می گذارم مینشینم پشت پنجره […]