۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید:نخستین سرآغاز آغازهاست به نام خداوند لوح وقلم
من سیده سارا حسینی متولد نوزدهمین روز از مهرماه هزارسیصدوهشتاد ساکن شهر شعر و ادب شیراز هستم
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟سالهاست که نوشتن به من آرامش میدهد و به لطف خداوند این ارامش درکتابم ثبت شد
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟در دوران مدرسه به نوشتن انشا و دلنوشتهای کوتاه وخواندن اشعار ومتون ادبی علاقه داشتم واما یک سالی است به طور جدی دست به قلم زده ام
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟از اینکه در من این استعداد وجود داشت بسیار خوشحال بودند وهرگاه نوشته های من را میخواندند به من انژری مثبت منتقل میکردند
اما مشوق اصلی من مادرم وخواهرم بود
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟دلنوشته هایی از جنس سکوت مردم
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟در پاسخ این سوال باید بگویم برای تمامی نویسندگان وشاعران احترام زیادی قائلم چرا که آنان برای جامعه ای بهتر تلاش کرده اند
اما جناب سهراب سپهری جایگاه ویژه ای برای من در این میان دارند
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ذاتی است اما تلاش در پی پرورش افکار بسیار لازم است
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟اجتماعی_احساسی
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟دیوان حافظ شیرازی وبوف کور صادق هدایت زندگی خواب ها سهراب سپهری برای شروع نوشتن من تاثیر زیادی داشتند
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟ و زیر سایه خداوند و خواست مردم
علاقه مندم که آثار زیادی به چاپ برسانم وبه عنوان یک نویسنده خوب در قلب مردم جای داشته باشم
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟کتاب مشترک گذر از دل در انتشارات حوزه مشق به چاپ رسیده
تا به حال تجربه شرکت در جشنواره ای را نداشته ام
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟متاسقانه تا به حال افتخار شرکت در انجمن ها نصیبم نشده است
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید.
زمان زیادی صَرف کردم که چگونه بیان شود ، اما گاهی واژه ها از پسِ یکسِری از درد و غم ها عاجزند.
من باشرمساری و درماندگی در نزدِ شما و خود باید اعتراف کنم،قلمِ من دیگر توانِ فریاد ندارد.
تنها باید سکوت کرد،شاید سکوت بهترین جواب برایِ این همه ظلم،بی عدالتی وبی رحمی باشد.
آیا نمی شود کمی وجدان خریداری کنیم؟
اما چه بسا که وجدان را در بازارِ دنیا به قیمتِ خون می فروشند،وبی وجدانی را چوبِ حراج زده اند.
بیایید بهایِ آن را بپردازیم،بیدار کنیم وجدانمان را،خوابِ زمستانی بس است.
عمر را هَدر ندهیم عمرِ رفته دیگر رفته،گذشته را به گذشته ها بسپاریم و آینده را به آینده،در حال زندگی کنیم و کامِ یکدیگر را از شهدِ وجودمان شیرین کنیم.
دوست بداریم تا دوستمان بدارند.
?????????
شما هم میتوانید نویسنده، مترجم، شاعر،پژوهشگر و هنرمند بزرگی شوید. کافیست به مجموعهی بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶