آثاری از مریم صدری نژاد
شاپرک عاشق بود
چلچله بی خبر از حال دلش
فکر کوچ از لب ایوان نگاهش را داشت…..
شاپرک نامه نوشته است بمان
قدر یک روز فقط فرصت شیدایی ماست …
باز باران بارید ….
قاصدک خسته ،لب باغچه ای خوابش برد ….
صبح از راه رسید
وکنار نفس پر تنش یک فانوس
عشق چشمان خودش را میبست
او به فکر سفر چلچله بود
زیر لب زمزمه می کرد بهار…. 🌹🌹 .
روزگاریست غریب
کفشدوزک خسته است
وصله ها یی که زده پاره شده
جیرجیک مرده
کفشهایش اینجاست
پر پروانه امانت مانده
شاید از ترس پریدن مرده
سبزه ها می دانند
مرگ تدریجی این دشت چه دردی دارد
قاصدکها رفتند
و شقایق ها را
در سکوتی پر از ابهام شبی با خود برد
آن سیه جامه که هر روز به او می نگرد
آخرین بار که دل را به کف پای نگارش می دوخت
خوب یادش مانده
گره ها پشت گره
نخ وقلاب و کمی سوزش انگشتانش
چشمهایش را بست
درخیالش همه جا زیبا بود
همه می خندیدند
کفش نو پای درختی پیر است
پر پروانه سرجایش بود
جیرجیرک می خواند
وشقایق بوسید لب یک قاصدک تنها را 🌹🌹🌹
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک،کتاب کار،ترجمه کتاب،سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و نگارش صفرتا صد پایان نامه و رساله و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب و اکسپت مقاله در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
با مدیریت دکتر فردین احمدی