در لا به لای احساس،
در رنگ پنهانِ نوای خوش صدای زندگی،
دختری آرام با نور کم سوی دل خوشی هایش
گیسوان سیاه نا امیدی را در هم می بافد،
تا زینت بخش قلب دردمند و جامه ی سفید خوشبختیاش باشد،
تا نت به نت و قلم به قلم با تکیه بر این کور سو نور در دل تاریکی، آوا و تصویر نو پای زندگیاش را ترسیم کند
تا با امید دست های مسخ کنندهی شاهزادهی غم را از سر زمین خوشبختیهایش کوتاه کند.
نویسنده:شریوان رحمانی