۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید؟ علی جابری زاده کارشناسی مهندسی معماری عضو سازمان نظام مهندسی ، در زمینه های هنر و نقاشی ، خوشنویسی (خطاطی) طراحی نقشه های ساختمانی و نویسندگی علاقه دارم.
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ شش سال قبل یعنی از موقعی که وارد دانشگاه شدم به نویسندگی علاقه دست یافته ام.
۳/از چه زمانی نوشتن برای شما جدی شد؟ بعد از اینکه کلاس های آموزشی را کامل کردم ومدرک گرفتم برای من جدی شد.
۴/نظر خانواده در مورد نوشتن شما چه بود؟ موافق اند وهمه مرا تشویق می کنند.
۵/در چه قالب هایی مینویسید ؟ داستان کوتاه، داستانک، خاطره و دلنوشته، عکس نوشته و آموزشی…
۶/در بین شاعران و نویسندگان بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ قیصر امین پور- سهراب سپهری – پروین اعتصامی
۷/به نظر شما نوشتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ هر دو می توان باشد یعنی نویسنده هم می تواند با علاقه بنویسد و هم می تواند با با یادگرفتن به نویسنده ماهر تبدیل شود الیته ناگفته نماند که یاد گرفتن را بر ذات بودن ارجحیت می دانم چون که ذاتی بودن فقط الهام علمی الهی می تواند باشد که انسان ساده واجد چنین شرایطی را ندارد.
۸/موضوعات و مضامین نوشتههای شما بیشتر چیست؟ داستان ها را بیشتر تخیلی و بعضی وقت ها عین حقیقت زندگی یا شخصیت یک فرد می نویسم. عاشقانه هم می نویسم.
۹/آثار چه شاعران و نویسندگانی را بیشتر مطالعه میکنید و در نوشتن تحت تاثیر کدام نویسنده یا شاعر هستید؟ نیما یوشیج- سهراب سپهری- مطالعات آزاد و مطالعات درسی و آموزشی زیاد…
۱٠/به عنوان نویسنده جوان انتظار دارید در نوشتن به چه افقی دست پیدا کنید؟ به قوت الهی وسعی فراوان بنده به نوشتن کتاب های آموزشی ودرسی در رشته خود وعلاوه بر آن در زمینه ادبیات تخیلی و تصویری و حقیقت نشان فعالیت کنم وبنویسم.
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ کتاب چکیده قلم در حوزه مشق کتاب حرف عشق در حوزه نامگ
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر نوشتن شما گذاشته است؟ خیلی تاثیر به سزایی داشته کلاس های آموزش که داشتم تمرینات خواسته شده و البته سعی و تلاشش فراوان استاد رجبی زاده واستاد بزرگوارم خانم فاطمه امیری کهنوج نویسنده خوش قلم ومانا که بی او این راه بی پایان است. وهمچنین استاد زهرا زارع وهمکاران استاد آموزگار. خانم اکرم جهانی… کمال تشکر دارم از بقیه دوستان واستادان بزرگوارم.
در پایان یکی از نوشته هاتون رو برای ما بنویسید.
“درد عشق”
بیا برویم بر روی بلند ترین تپه های این شهر همدیگر را سفت بغل کنیم. با شراب عشق سرمست شویم. لحظه ای غم وغصه های تلخ عشقمان را پشت سر بیندازیم. چادر مشکینت را بر زمین پهن می کنی، سپس دستانت را به سمت بالا می بری. با خلوص و ایمان، چشمانت را می بندی و با صدای آرامت از آرزوی همیشگی ات که میگوئی ، گوش هایم را نوازش می کنی. آرزو ها یمان زیاد بود. حیف!. اما آرزوی تو چنین بود… بیا برویم به میعادگاه همیشگیمان تا بالهایی از شانه هایمان بیرون جهد، و به سمت آسمان پرواز کنیم. من و تو مانند ستاره ای در دل آسمان بشویم، و به شب هایش زیبایی ببخشیم. به آن بالا رهسپار شویم تا به قدمگاه عاشقان برسیم، یادت بماند در این سفر تا راه برگشت به سیاره غم و تنهایی ننگریم و خاطره سپاری نکنیم. کلبه ای کوچکی می سازیم و با بال هایمان همچون فرشته هایی در آسمان می چرخیم. اگر برای همیشه کنار هم باشیم، از مرگ و دوری دل، هراس نمی کنیم . میدانی چرا فرشتگان عشق از مرگ معاف اند؟ چون لحظات مرگ و تلخی هایش را در عشقشان بار ها چشیده اند. آرزوی تو آرزوی سختی است. گل من…
علی جابری 12/10/1400