۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید به نام خالق قلم بنده عماد رحمتی متولد اولین روز بهار سال ۱۳۷۱ متولد شده شهرستان زیبای درگز از توابع مشهد مقدس هستم
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ اولین روزی که حس کردم شعر من رو به سمت خودش میکشه ۱۴ ساله بودم که شعری از سهراب خواندم و همون شعر من رو سوق داد داخل وادی شعر و خدا رو شاکر هستم این نعمت رو به من ارزانی داشت تا بتونم لغات رو اینگونه کنار هم بچینم
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟ بعد از چند سال خواندن و گاهی نوشتن اشعار سپید غزل نظرم رو به خودش جلب کرد و در سال ۱۳۹۶ به طور جدی به قالب غزل روی آوردم و جدی ترین دوره ی تاریخ شعرم آغاز شد
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟ خوشبختانه از سمت خانواده خصوصا همسرم بیشترین تشویق رو داشتم و خوشحالم که پشتوانه ام خانواده ام هستند
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟ اوایل علاقه ی شدیدی به شعر سپید داشتم اما به مرور در غزل پیشرفت کردم و ترجیح من در حال حاضر غزل سرای است
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ هر چیزی که ذاتی باشد بی شک اکتسابی و قابل یاد گیری نیست اما کیفیت و رسایی آن فرق دارد شعری که از روی غریزه و ذوق باشد دلنشین تر خواهد بود
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟ عاشقانه
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟ سروده های استاد شهریار بیشترین تاثیر رو داشتند چه در اشعار و چه در روحیه ی خودم همچنین اشعار حضرت مولانای جان من رو بیشتر مشتاق به شعر میکنه هر چند جناب ابتهاج و اساتیدی چون مرحوم افشین یداللهی هم بی تاثیر در شعر و روحیه ی من نبودند
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟ شاعری راهی است که پایانی ندارد در این راه هر چقدر پیشرفت حاصل شود باز هم کم است امیدوارم شرایط و عوامل موثر در پیشرفت برای همه ی شاعران و خودم مهیا گردد
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ دو کتاب به نام های سنبله ( اشعار آیینی ) و سپیده دم ( اشعار سپید ) به چاپ رسیده است
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟ در اثر گذاری شرکت کردن در جلسات و انجمن ها شکی نیست یکی از راه های پیشرفت شرکت در این حلسات و اشتراک گذاشتن شعرها با سایر شاعران است
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید……
تنی که میل تو دارد به آب و نان نرسد شب از خیال تو کوکب به کهکشان نرسد به اشک دیده بشویم غبار راه تو را که خاک پای تو دیگر به آسمان نرسد مَلَک حریص تماشای صورتت گشته خدا کند که امیدی به انس و جان نرسد مرید زلف کجت گشتم و اسیررخت اگر چه داد اسیران به پاسبان نرسد به صد کرشمه تو در راه دل قدم آری دلی که پای تو آید به پرنیان نرسد شفای کور شدن در غبار پیرهن ست مگو شمیم تو حتی به بوستان نرسد چنان که عیش تو در بستر ممات من ست مرا طبیب و معالج به آستان نرسد به عاشقان دیارت هزار وعده دهی وفای عهد تو اما به این و آن نرسد بیا بیا و مرا از غم زمانه بگیر که تیغ سرد نبودت به استخوان نرسد بدان که سائلم و بخت بد بُوَد یارم مرا که وقت نکویی در این جهان نرسد