/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید
نورا محمودی نژاد
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
از کودکی کتاب خوان بودم اما درس خوان نه
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
راستش اصلا فکر نمی کردم که روزی بتوانم بنویسم شعر متن ادبی یا داستان
نه اینکه الان ادعایی داشته باشم همین مقدار را هم تصور نمی کردم
فکر می کردم یک عکاس خوب یا نقاش خوب یا گرافیست خواهم شد و دستی هم در این کارها بردم
اما اتفاقی در زندگی من افتاد که قادر به درکش نبودم
فشار روحی بسیار زیادی را تحمل می کردم اولین شعری که نوشتم به طور ناخداگاه این بود
(وقتی به نامردی دلت شکست
در تو مرگی رخ می دهد
و پایان همه لحظه ها
در سکوتی بی پایان
و یک کلمه مدام از گوشه چشمانت چکیده می شود
چرا؟! )
واین شروع نوشتن شعر نو و بعد داستان کوتاه وبلند شد
عدوشودسبب خیر اگر خدا خواهد!
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
بیشتر نوشته های مرا دوست داشتند و پسندیدند
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟ شعرنو
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
آقای حمید عسگری، آقای جلال واقع طلب، آقای فاضل نظری، آقای محمدعلی بهمنی، خانم بهبهانی، آقای هوشنگ ابتهاج، آقای قیصر امین پور
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
به نظرم هردو مورد موثر است
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
احساسی عاطفی
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟ خانم فروغ، آقای ابتهاج و آقای نظری
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
من جوان نیستم.
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟
دو کتاب که داستان بلند هستند آدخت و نیروانا
و کتاب سوم در دست چاپ مجموعه داستان کوتاه و دو مورد کتاب شعر نو در حال آماده سازی
هیچ جشنواره ای شرکت نکردم
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟
شرکت نداشتم
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید.
این بار آمدی ،
نمی گویم برو
نمی گویم دیگر ، نمی خواهمت
فقط می گویم : ببین ،
من شکسته ام
خسته ام
پریشان
حال امید را گم کرده ام…!
پس بنشین
کمی آرام ، آرام حرف بزن…!
زیبا حرف بزن
آرامم کن هـمــیـــــــن …
بختک…؟!
سایه خاطراتی که
اینجا ،
جا گذاشته ای
و من ،
نه راه پس دارم
نه راه پیش…!
و دلی مانده بجا ،
که گیر هیچ ، دل دیگری نمی شود