۱لطفا خودتان را برای مخاطبینِ ما معرفی کنید: فاطمه محمدپور هستم فرزند علی دیپلم هنر
۲علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد:
از کلاس سوم دوره ابتدایی
۳از چه زمانی نوشتن برای شما جدی شد؟
من از کلاس سوم دوره ابتدایی انشا مینوشتم و همیشه خیال پرداز بودم و روئیا میبافتم ، معلمم اولین انشای من که نامه به پدرم بود را خواند بسیار خوشش آمد و مرا تشویق کرد به نوشتن و ادامه دادن و من به صورت جدی از دوران دبیرستان نوشتم و تا به امروز بعداز معلمم همسرم، مشوق اصلی من بود و پیشنهاد داد که نوشته هام را تبدیل به کتاب و ماندگار کنم که زحمت این کار را هم انتشارت حوزه مشق کشیدن.
۴ نظر خانواده در مورد نوشتن شما چه بود؟
همیشه متفاوت بودم و با اعضای دیگر خانواده فرق داشتم به خاطر خیال پردازی ها و روئیاهایی که میبافتم و برای دوستانم نامه مینوشتم و خانواده همیشه متعجب بودن از رفتارها ی من.اما الان که به اینجا رسیده ام و اولین کتابم در حال چاپ هست ، بااینکه علنی نکرده اند اما من مطمئنم که قطعا در باطن خوشحال هستند اما تنها دلیلِ تمامِ نوشته های من عشقِ اولم که در حال حاضر همسرم هست که با اولین دیدار باایشان نوشته هام کلید خورد ،ایشان مشوق اصلی من و تنها حامی من هستند
۵ در چه قالبی مینویسید؟
دلنوشته های عاشقانه
۶در بین نویسندگان و شاعرانِ بعداز انقلاب کدام را موفق میدانید؟
نادر ابراهیمی
۷به نظر شما نوشتن قابل یاد گرفتن است یا ذاتی است؟
به نظر من اول باید استعدادش را در خود پیدا کنیم و کنار استعدادِ ذاتی دست از مطالعه و یاد گیری برای فراتر کردن دایره لغاتمان برنداریم
هر چه مطاله کنیم و الهام بگیریم و موضوعات مختلف باعث خلاقیت ذهنمان شود با استفاده از استعداد ذاتی میتوانیم در نوشتن موفق باشیم.
موضوعات و مضامینِ نوشته های شما بیشتر چیست؟
من دلنوشته های عاشقانه با تلفیق و تشبیه به طبیعت برای یک مخاطب
خاص مینویسم
۹آثار چه شاعران و نویسندگانی را بیشتر مطالعه میکنید و در نوشتن تحت تاثیر کدام نویسنده یا شاعر هستید؟
اولین کتابی که خواندم هشت کتاب سهراب سپهری بود بسیار بااحساس بود و به دلم نشست
کتاب های نادر ابراهیمی
شاملو و تمام نویسندگانی که برای یک مخاطب خاص مینویسند را بسیار دوست دارم و مطالعه میکنم و الهام میگیرم
۱۰ به عنوان یک نویسنده ی جوان انتظار دارید در نوشتن به چه افقی دست پیدا کنید؟
من آرزوی بزرگم این هست که رمانِ زندگی شخصی خودم که با طبیعت تلفیق کردم و از تشبیه در آن استفاده کردم به چاپ برسد و دلم میخواهد سفرنامه هایم و دلنوشته هایم که تمامشان بر اساسِ واقعیت زندگی خودم هست به چاپ برسد
۱۱چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره ای راه پیدا کرده و برگزیده شده اید؟
درحال حاضر کتاب اولی هستم و اولین کتابم با انتشارات حوزه مشق در حال چاپ هست و هنوز به جشنواره راه پیدا نکرده ام چون اول راه و کتاب اولی هستم
۱۲ انجمن ها چه تاثیری روی نوشتن شما گذاشته؟
رسانه های انتشارات حوزه مشق بسیار تاثیر مثبتی بر من داشت و در واقع سکوی پرتاب من بود
۱۳درپایان یکی از متن هایتان را برای ما بخوانید؟
چشمانت، مثلِ گلِ بی نامی میماند که برای اولین بار میخواهد خودش را به دنیا نشان دهد میدرخشد!.
عشقم!
وقتی به من می گویی تو شاعری
این شعر را فقط برای تو می نویسم
میخواهی مثلِ یک شعر بخوانش
چون هر وقت که باران بگیرد دوباره برایت مینویسم
هر سال دستانت را میگیرم و با هم به آسمان پرواز می کنیم و هزاران راه را طی میکنیم و من مثلِ یک پرنده ی خوشحال، برایت مینویسم
دستانت را میگیرم و با هم روی ابرها پرواز میکنیم
یالِ اسب ها را می گیریم و چار نل به آسمان ها میرویم و ستاره ها را لمس می کنیم
سوارِ بال های بزرگِ یک پرنده میشویم و در آن سوی آسمانِ خوشبختی اوج میگیریم و من دوباره آزادیِ عشق را برایت می نویسم.