۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید. سلام عرض میکنم خدمت همه دوست داران قلم و خوانندگان محترم. فاطمه دانایی هستم. اصالتا اهل استان فارسم ولی در حال حاضر در استان چهارمحال و بختیاری زندگی میکنم. متولد آذر ماه سال هشتاد و چهار هستم. ــــــــــــــ
۲/علاقهی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ من از کلاس ششم شروع به خواندن رمان کردم و علاقه زیادی به کتاب و رمان پیدا کردم. این علاقه کم کم بیشتر شد تا اینکه تصمیم گرفتم خودم هم بنویسم. ــــــــــــــ
۳/از چه زمانی نویسندگی برای شما جدی شد؟ من از سیزده سالگی شروع به نوشتن کردم ولی نویسندگی زمانی برای من جدی شد که وارد انجمن نویسندگان و مشغول یادگیری نویسندگی شدم. ً ــــــــــــــ
۴/نظر خانواده در مورد نویسندگی شما چه بود؟ خانواده با نویسندگی من مشکلی نداشتند و آنها همیشه حامی و همراه من در طول عمرم هستند. من واقعا از خانوادهام به خاطر تلاش و زحمت های آنها تشکر میکنم. ـــــــــ
۵/در چه سبکی مینویسید؟ من در سبک های نویسندگی مانند دل نوشته، داستان و رمان فعالیت میکنم و دوست دارم که در زمینه فیلم نامه نویسی هم فعالیت کنم. در سبک های نگارشی هم در هر چهار سبک توصیفی، توضیحی، روایی و ایجابی، سعی میکنم فعالیت کنم. ــــــــــــ
۶/در بین شاعران و نویسندگان بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ به نظر من هر نویسنده ای که به نوبه خودش تلاش میکنه تا جایگاهی برای خودش ایجاد کنه و به هنر نوشتن باور داره، نویسنده موفقی هست. بهترین موفقیت برای نویسنده، ماندگار شدن محبوبیت و معروفیت نویسنده است. در پایان من ترجیح میدم که نام نبرم. ــــــــــــــ
۷/به نظر شما نویسندگی قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ به نظر من باید استعداد نویسندگی را در خودمان پیدا کنیم و بعد برای نویسنده شدن، نویسندگی را یاد بگیریم. ــــــــــــــ
۸/موضوعات و مضامین نوشتههای شما بیشتر چیست؟ من همیشه سعی میکنم در همهی ژانر ها بنویسم. ــــــــــــــ
۹/آثار چه شاعران و نویسندگانی را بیشتر مطالعه میکنید و در نوشتن تحت تأثیر کدام نویسنده هستید؟ من علاقه زیادی به خواندن داستان ها و رمان های ایرانی و خارجی دارم و کتاب را در همه ژانر دوست دارم. من کتاب ها و سبک نوشته های نویسنده هایی چون الیف شافاک، دافنه دوموریه، لیان تنر، شراره بهرامی، هوشنگ مرادی کرمانی، هاینریش بل، جین استن را خیلی دوست دارم و سعی میکنم از هنر آنها بیاموزم. ــــــــــ
۱۰/به عنوان نویسنده جوان انتظار دارید در نویسندگی به چه افقی دست پیدا کنید؟ انتظار دارم که بتوانم در این زمینه به رشد و تکامل برسم و بتوانم خودم را در جایگاه یک نویسنده واقعی ببینم.
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنوارههایی شرکت کرده و برگزیده شدهاید؟ فعلا در جشنواره ای شرکت نکردهام و دلیل آن مشغله های درسی بوده ولی به تازگی در چاپ یه کتاب مشترک به سرپرستی خانم مبینا عبدی عزیز، شریک بودم.
۱۲/انجمنها چه تاثیری بر نویسندگی شما گذاشته است؟ بهترین روز های زندگی من از زمانی شروع شد که وارد انجمن نویسندگان ایران شدم. این انجمن باعث شد که در نوشتن مهارت کسب کنم و روز به روز بهتر بنویسم. من همیشه قدر دان زحمات انجمن نویسندگان ایران و خانم دانش عزیز هستم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در انتها یک اثر برای مخاطبان به اشتراک بگذارید. مهم نبود برایت که من که بودم؟! تو مرا آن گونه که بودم میخواستی! بدون توجه به اینکه ذره ای مرا بشناسی این را گفتی! نمیدانم چرا ولی نمیتوانستم این سخن را بپذیرم! شاید ایراد از دل من بود که بهانه میگرفت! مگر میشود کسی را دوست بداری که او را نمی شناسی؟! این ماجرا تا زمانی برای من بی معنی بود که دل به تو باختم! از آن لحظه فهمیدم برای عاشق شدن نیازی به شناخت نیست! من دل به کسی دادم که جز نام او، چیزی از او نمیدانستم! من آن شخص را سال هاست که در دلم حبس کردم. او را در قلبم نگه داشتم و با او زندگی کردم! هنوز هم چیزی از او نمیدانم! شاید میدانم ولی برایم قابل درک نیست! مگر چقدر فاصله است بین وابستگی و عشق؟ با وابستگی سادهای شروع و با اشکهای عشق ادامه مییابد! نمیدانی تو را دوست دارم؟! به حرف هایت فکر کن! لابه لای قول و قرار هایت، دروغ های بزرگی بر جای گذاشتی! شاید دوستت دارم… شاید بی خیالت نمیشوم… شاید… شاید… هزار گفته ای که به آنها شک دارم. صد ها حرفی که زدی و حال نمیتوانم به آنها باور داشته باشم! من باید چه کار کنم؟ تو بیا و بگو…
فاطمه دانایی