۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید…
به نام آنکه شعرعشق دردفتر هستی نگاشت وخود عاشق ترین شد عهدیه صولت برد هستم شاعر ونویسنده کتاب در گذار لحظه ها
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ اگه بشه نامش را علاقه گذاشت ،از همان دوران دبستان روی نوشتن تمرکز میکردم واین علاقه اون موقع ها درنوشتن انشاهای خودم ودوستانم خلاصه می شد که همیشه باشوق می نوشتم وبهترین نمره انشا نمره من بود که من فکرمی کنم این خودش بهترین تشویق بود
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟ ازدوران راهنمایی که بودم شعر می نوشتم ولی نمیشه گفت شعر، ولی بیشتر نثرهاومتن های ادبی می نوشتم وهمیشه دفترشعرم را با خود داشتم اما شعرگفتن به صورت جدی را من ازدوسال پیش آغاز کردم که به نظرخودم موفق هم بوده ام
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟ خانواده نظرخاصی نداشتن ،ولی بیشترین تشویق وحمایت ازطرف خواهرم داشتم که واقعا تشویقهای خوب وحمایتشان باعث دلگرمی من است
۵/در چه قالب هایی شعر می گویید ؟
بیشتر تمرکزم درشعر روی قالب غزل هستش،کم وبیش درقالبهای دیگر کلاسیک(مثنوی، چهارپاره، دوبیتی ورباعی )وهمچنین سپید ونثرومتن ادبی هم می نویسم
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق می دانید؟
به نظرم نمی توان گفت کدام شاعر صد درصد موفق تربوده، اکثرشعرای ما چه بعدانقلاب وچه قبل انقلاب درسبک خودشون موفق بوده اند، دراین بین فکرمی کنم شعرهای فاضل نظری بیشترمورد توجه بوده و واقعا موفق عمل کرده اند، البته من خودم غزل های حامد عسکری را می خوانم وعلاقه خاصی به شعرهای ایشون دارم
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
دراین موردهم نمی توان تاکید صددرصدی داشت که حتما شعرگفتن ذاتی است وکسی که ذاتا شاعرباشه موفق میشه ،البته کسانی که بالقوه شاعر باشن وسعی کنن آن را به بالفعل دربیاورن یعنی ذاتا شاعرباشن وتلاش هم برای یادگیری قواعد شعری داشته باشند مسلما موفق ترمیشن، گاهی هم هستن کسانی که ذاتا شاعرنیستن ولی باتلاش وپشتکار می توانن تاحدودی موفق شوند چون تکراروتمرین گاهی جواب میده واقعا اما بالقوه شاعربودن وبالفعل درآوردن موفقیت صددرصدی روبه دنبال داره ودراین شکی نیست
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟ شعرهایی که به صورت کلاسیک نوشتم بیشتر روی زندگی معمول آدمها تاکیدداره یعنی تاکیدش روی روزمرگیهای زندگی مثل تنهایی ها دردها، عشق وهجران و…..هستش ولی شعرهای سپید بیشتر مضامین اجتماعی داره
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
بیشترین شعرهایی که تاحالا خوندم شعرهای حافظ وبعد شعرهای فروغ فرخزاد وفریدون مشیری وبعد فاضل نظری وگاهی حامدعسکری بوده . درسرودن واقعا سعی نمیکنم ازدیگرشاعران تقلید کنم، شعرهای خودم رابه صورتی شیواوزبانی ساده می نویسم هرچند وقتی شعردیگران رامطالعه میکنیم ناخودآگاه شعرشاعران دیگر برسرودن مان تاثیر می گذارد.
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
سعی میکنم بامطالعه بیشتروتلاش بیشتر واقعا درشعر پیشرفت چشمگیرداشته باشم، چون هرگز به اندازه خاص پیشرفت نمی توانم بسنده کنم، وافقی که پیش روی خودمی بینم اگر خدا بخواهد نشستن درجایگاه یک شاعر موفق هستش که بتوانم بهترین شعرهارا بسرایم که صددرصد موردقبول واقع بشه نه تنهادرکشورخودمون بلکه درسطح بین المللی، امیدوارم بتوانم موفق عمل کنم دراین زمینه
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟
سه کتاب تاحالا ازمن به چاپ رسیده
(کتاب شعر همسفر چاپ ۹۹)
(کتاب دانستنی هایی از سلامت زنان وکودکان چاپ ۹۹)
وکتاب درگذارلحظه ها که چاپ ۱۴۰۱هستش
تا کنون درهیچ جشنواره ای شرکت نکرده ام ،ان شاءالله درآینده اگر خدابخواهد سال بعد درجشنواره فجر قصددارم کتاب درگذارلحظه هارا شرکت بدم، چون چاپ امسال بود گفتن سال بعد می تواند شرکت کند که یک سال ازچاپ آن گذشته باشه
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟ انجمن هاتاثیر صددرصدی روی شعرمن داشتن من دوسال پیش شعررابه صورت جدی آغازکردم که همان موقع باانجمن شعر شهرستان بستک آشناشدم وهمچنین قواعد وقاعده شعررا همان موقع یادگرفتم ودرطول این دوسال باچندین انجمن ادبی چه استانی وچه کشوری بودم که واقعا دراین دوسال بهترین کمک به من بود حضوردراین انجمنها ودراینجا ازهمه اساتیدوکسانی که دراین انجمنها به من کمک کردن تشکر می کنم وبرای همه آرزوی موفقیت دارم
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید….
غنچه ای از گل که در دستان خار افتاده ام
آنقدر زردم که از چشم بهار افتاده ام
سالها خود را به زیبایی دل آراستم
بی سبب در اوج مستی من خمار افتاده ام
درکویر بی کسی ها دورتر از هرچه هست
خانه ی متروکه ای دور از دیار افتاده ام
کاسه ی زرین دست شهریاری بوده ام
مثل یک قاب نمی آید به کار افتاده ام
کاروان واژه ها درذهن من بود وکنون
فارغ از اندیشه ی شعر وشعار افتاده ام
چوب خودخواهی ایام جوانی خورده ام
مستحق دار بودم پای دار افتاده ام
هرکسی باما نشست ازصولت پروانه گفت
تا که خود شمعی شدم در شام تار افتاده ام
عهدیه صولت برد