۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید:
عاطفه غانمی زاده هستم متولد سال ۱۳۸۴/۵/۱۸
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ تقریبا از سال اول راهنمایی به ادبیات علاقمند شدم .
۳/از چه زمانی نوشتن برای شما جدی شد؟ در سال اول دبیرستان به صورت تقریبا جدی و با نگاهی متفاوت تر نوشتم .
۴/نظر خانواده در مورد نوشتن شما چه بود؟ خداروشکر در کنار نقد های سازنده ، انرژی زیادی دادند و باب میلشون بود .
۵/در چه قالب هایی مینویسید ؟ اغلب در قالب دلنوشته و شعر های کوتاه …
۶/در بین شاعران و نویسندگان بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ فاضل نظری ، سهراب سپهری و ….
۷/به نظر شما نوشتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ استعداد ذاتی در نوشتن خیلی موثره اما میتونه قابل یادگیری هم باشه ..
۸/موضوعات و مضامین نوشتههای شما بیشتر چیست؟ یاد و خاطرات
۹/آثار چه شاعران و نویسندگانی را بیشتر مطالعه میکنید و در نوشتن تحت تاثیر کدام نویسنده یا شاعر هستید؟ معمولا از یک پیام یا یک پدیده و یک کلمه الهام میگیرم اما آثار زیادی از شاعران و نویسندگانِ مطرحی چون مهدی اخوان ثالث ، نرگس صرافیان طوفان، مولانا ، سعدی همچنین از نوقلمان اثر خانم دنیا رستمی رو مطالعه میکنم.
۱۰/به عنوان نویسنده جوان انتظار دارید در نوشتن به چه افقی دست پیدا کنید؟ هدف من از نوشتن ، چند لحظه ای حسِ خوب بخشیدن به مخاطب هست و امیدوارم بتونم روزی چنین کاری انجام بدم و آثارم به یادگار در کنجِ قلب ها بمونه.
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ کتاب مشترک از حال من عبور کن چاپ شده و کتاب مشترک اکنون از زبان دلم در دست چاپ قرار داره.
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر نوشتن شما گذاشته است؟ تابه حال در هیچ انجمنی شرکت نکردم و اگر موفق بوده باشم حاصلِ انرژی و حمایت های خانواده و دوستان هست.
در پایان یکی از نوشته هاتون رو برای ما بخوانید.
“شاه کلید”
میگفت : هر قلبی یه کِلیدی داره.
تو اگه شاه کلیدم باشی نمیتونی همه ی قَلب هارو بدست بیاری!
گُفتم یعنی چی؟
یکم مَکث کرد و ادامه داد :
کِلید قَلب ها ، اَثر اَنگشت هامونه
اثر انگشتی که قلبی رو نوازش کرد و آروم آروم مثلِ یه ساحره به تار و پودش دست برد و اسیرش کرد…!
بعضی از قلب ها اَثر انگشتمون رو هَک میکنن و تا اَبد تو حافظه بلند مدتشون نگه میدارن ، مثلِ قلب هایی که لمسشون کردیم و به عمق وجودشون سفر کردیم!
اما تو اعماق بعضی از قلب ها اثر انگشتی وجود نداره…!
تاریکِ تاریکِ
اِنگار سال های سال هیچ اثر انگشتی اون رو لمس نکرده و به مرور هیچ کلیدی رو نمیپذیره متروکه میشه …
متروکه ای در قعر خاطرات!