شبانه می روم به سوی خود… دورم من از نفس و تن و جان و روح آفتابا بخواب و از یاد ببر که فردایی هست تابیدن را و نور بودن را نه آنکه نخواهم ولی منِ گم شده از خویش را شرم در چشم است و دیدن این خجلت عظیم […]
چاپ کتاب | مرکز تخصصی چاپ کتاب
شبانه می روم به سوی خود… دورم من از نفس و تن و جان و روح آفتابا بخواب و از یاد ببر که فردایی هست تابیدن را و نور بودن را نه آنکه نخواهم ولی منِ گم شده از خویش را شرم در چشم است و دیدن این خجلت عظیم […]