? دلم از نام خزان میلرزد زانکه من زادهی تابستانم! شعر من آتش پنهان من است روز و شب شعله کشد در جانم میرسد سردی پاییز حیات، تاب این سیل بلاخیزم نیست غنچهام غنچهی نشکفته به کام، طاقت سیلی پاییزم نیست …! فریدون_مشیری
برچسب: شاعران معاصر ایران
شعری زیبا از استاد هوشنگ ابتهاج
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود هواگرفته عشق از پی هوس نرود به بوی زلف تو دم میزنم درین شب تار وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود چنان به دام غمت خو گرفت مرغ دلم که یاد باغ بهشتش درین قفس نرود نثار آه سحر […]