داستان:کوچه سماواتی محمود با عجله از خانه خارج شد و کوچه پس کوچه ها را یکی پس از دیگری عبور کرد تا به مسجد برسد؛ آرام داخل شد و بی سر و صدا به کنار پدرش که یک جالی خالی بود، رفت و اقامه بست. امروز را زود […]
برچسب: فاطمه رشیدی
اثری از بانوی هنرمند فاطمه رشیدی
بگویید ابر گلاب به پای مادرم باران بزند کوچه ها غرق شوند از شمیم مهر امید را وصل کنم به تیر چراغ برق دیوار کوچه از کینه نقاشی شده بشویید این نقاشی را غمباد گرفته اند این خشت ها آفتاب را دعوت […]
اثری از فاطمه رشیدی
بیدار بمان ای روزنهی شاعرانه ماه فردا را مهلت داده بمان تا آغاز طلوع غریبانه های این شهر تو باشی بمان تا ریشهی نهال مهربانانه ققنوس ها تو باشی بمان زنِ سرخ سیرت بمان تا صبای ملکوتی بمان که، داروی این جراحت دوری تو باشی