سالهاست دنبال کار بودم ک یه روزی در کارخانه ای استخدام میشم…توی اون کارخانه نگهبان بودم…چند شبی صدای ناله وگریه ای ی زن میشنوم…اولش فکر کردم خیالاتی بوده…تااینکه تصمیم گرفتم دنبال صدا برم…حدود ساعت۳شب بود ک بیرون رفتم…کارخانه نزدیک قبرستون بود….تمام قبرستوت زیررو کردم اما کسی رو ندیدم وقتی برگشتم […]