پرندہ ازقفس می ترسد ماھی ازخشکی آب رود وھمچنین خشکی دریا عشق کجاآمد آدمی را درشب چھاردہ یلدا تو ازسیاھی جنگل پراز خرس نمی ترسی ؟ وگاھی صدای بوم درشب تاروحشت تنھا چہ شد مارا انتحارباتکبیراست صدای دلنشین قرآن را می گذاریم باکشتار روشنایی روز بانیرنگ سفیدی صبح صادق با […]