به نام خدا من آیدا حقیقی زاده
که در خیلی از آثار پسوند نام خانوادگی ام ذکر نمیشود من متولد سوم اردیبهشت سال هزار و سیصد و هشتاد و یک در استان کرمانشاه هستم.
از دوران کودکی به ادبیات علاقه داشتم و به یاد دارم کتاب داستان هایی که مادرم برایم میخواند را با علاقه حفظ می کردم
مخصوصاً اگر در داستان شعر وجود داشت
در دوران ابتدایی هم علاقه ام به ادبیات بیشتر شد واشعار بیشتری را حفظ کردم.
یک کتاب به نام داستانهای شاهنامه داشتم که تلفیقی از نثر و نظم بود و من تمام اشعار آن کتاب را در یک دفتر جداگانه یادداشت کرده بودم و سعی میکردم حفظشان کنم.
از کلاس چهارم که انشا می نوشتم فهمیدم طبع نویسندگی خوبی دارم و علاوه بر انشا نویسی های پربار گاهی اوقات اشعار کودکانه می نوشتم تا گذشت و در سیزده سالگی یک روز که تکلیفم نوشتن انشایی با موضوع آزاد بود شعری نو سرودم.
از همانجا بود که متوجه شدم می توانم شعر بنویسم ولی شعر گفتن جدی من از کلاس دهم و شانزده سالگی شروع شد که تا این لحظه حدود صد شعر نوشته ام
نقطه ی آغاز دلنوشته های من هم تیرماه هزار و سیصد و نود و هشت بود که تعداد آنها نزدیک به دویست دلنوشته میرسد .
خانواده ی من همیشه از اینکه که توان این را دارم شعر و دل نوشته هایی بنویسم که مورد پسند بقیه واقع میشوند خوشحال بودند ، ولی علاوه بر خانواده ام، همه ی دوستان و کسانی که نوشته های من را می خواندند به من انرژی مثبت منتقل می کردند و من همواره از این موضوع خوشحال بودم و هستم ، اما مشوق اصلی من مادرم بود.
اکثر اشعار من غزل گونه هستند ولی گهگاهی در قالب های دیگر از جمله شعر نو ، آثاری را رقم میزنم.
در پاسخ این سوال نمی شود اسم یک شخص را گفت
از نظر من هیچ شاعری نیست که موفق نباشد حتی اگر مخالفان زیادی داشته باشد ، باز هم موفق محسوب میشود چون شعر یعنی غذای روح و در واقع شاعر با شعرهایی که مینویسد روح دیگران را تسخیر و نوازش میکند و غذای روحشان را تامین می کند و چه موفقیتی بالاتر از این!؟
شعر گفتن یک امر ذاتی ست و هر کسی توان ندارد شعر بسراید که شاید خیلیها بر خلاف عقیده من معتقد باشند شاعر شدن میتواند با یادگیری همراه باشد، ولی اینکه طبع شاعری داشته باشی و با آموزشها اساسیتر از قبل کار کنی فرق دارد تا اینکه هیچ طبع شاعری نداشته باشی و با یادگیری و آموزش شاعر شوی.
من همیشه عاشقانه نویسی را دوست داشتم بنابراین بیشتر اشعارم مضمون عاشقانه_احساسی دارند.
به عنوان یک شاعر جوان علاقه مند هستم آثار بیشتری را به چاپ برسانم و روزی در آیندگان نه چندان دور به شهرت نسبی برسم که قطعا در سایه پروردگار موفق خواهم شد.
دیوان حافظ از جمله کتاب هایی ست که به من حجم بالایی از آرامش را منتقل میکند و بعد از این اثر زیبا عاشق آثار فریدون مشیری هستم و به نظر خودم در سرودن هم بیشتر از ایشان پیروی کرده ام و امیدوارم روز به روز بیشتر موفق شوم.
تا به حال اثر چاپی نداشته ام و به امید خدا این اولین کتابی هست
که قرار شده چاپ شود.
این شعر هم با نام *زندگی* جزو آن دسته از اولین اشعارم است که هرچند عاشقانه نیست ولی من عاشقانه دوستش دارم.
زندگی یک لحظه شادی زندگی گاهی غم است
زندگی شاید چو خنده،شاید آن یک ماتم است
زندگی یک ارمغان است،بر همه این آدمان
زندگی یک هدیه ی زیبا ، برای آدم است
زندگی گاهی چو نور است زندگی گاهی چو باد
زندگی گاهی چو باران پرطراوت ، نم نم است
هیچکس اما ندارد ، از تمامی اش خبر
خوب باش و زندگی کن!زندگی خیلی کم است
*****
شما هم می توانید نویسنده؛شاعر؛پژوهشگر،مترجم و هنرمند بزرگی شوید.
کافی است به گروه بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶