لطفا خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید
سیده ملینا خلخالی هستم متولد شانزدهم امرداد سال هزار و سیصد و هشتاد…در حال حاضر دانشجوی کارشناسی زیست شناسی دانشگاه خوارزمی هستم و اینکه بتونم همزمان به چندین کار مورد علاقم در کنار تحصیل در رشته ای که فوق العاده برام دوست داشتنی هست بپردازم ،برام لذت بخشه! معرفی کردن خودم به عنوان شاعر و یا نویسنده شاید جسارت بزرگی به اهل قلم باشه اما هر از گاهی جهت بدست اوردن آرامش روحیم و سپاس گزاری از این موهبت الهی رقص قلمی از خودم به جای میذارم…
علاقه شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
راستش زمان دقیقش روخودم هم نمیدونم…انگار که شاید هیچ وقت شروع خاصی نداشته ولی با هر اتفاقی وجودش پر رنگ تر میشده…مثلا وقتی که به واسطه شغل پدرم از کودکی شاهد تمرین بازیگرای تئاتری بودم که با جملاتی که از نمایشنامه های فوق العاده ارزشمند نشات گرفته بودن تاثیر فوق العاده ای حتی بر من کم سن و سال میذاشتن….ویا تو همون دوران خرد سالی دزدکی سراغ کتاب های قطوری که تو کتابخانه منزلمون بودن رفتن…و یا با خوندن رمانی هایی که زیر جامیز جاساز می کردم تا معلممون متوجهش نشه…و صد البته داشتن دوستان علاقه مند به ادبیات از همان دوران دبستان و تشویق های برخی از دبیران عزیزم که واقعا موثر بودند
از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
راستش بنده از همون دوران کودکی داستانک هایی مینوشتم و با ذوق برای خانواده میخوندمشون…و تشویق های عزیزانم باعث شد با اعتماد به نفس بیشتری به پیش برم…در واقع بنده با نوشتن متن های کوتاه و داستانک شروع کردم و در دوران دبیرستان هم با تشویق دوستان جرات خوندنشون رو تو زنگ های نگارش و ادبیات پیدا کرده وبعد از یک مدت کوتاه متوجه شدم توانایی سرودن شعر رو هم دارم و به طور جدی شعر گفتن رو از کلاس هشتم شروع کردم.
نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چی بود؟
راستش در خانواده ما داشتن طبع شعر و نوشتن چندان دور از ذهن نبود مادرم هم ذوق نویسندگی خیلی خوبی دارند که البته هیچ وقت به طور جدی دنبالش نکردند و پدرم هم علاقه زیادی به اشعار بومی از خودشون نشون میدادند…وقتی هم که متوجه همچین موهبتی در من شدند ، تشویقم کردند به ادامه دادن و ارزش نهادن به همچین ذوقی و تا به الان هم حمایت قشنگی رو از خودشون نشون دادند چه خانواده و چه دوستان عزیز تر از جانم….البته که در دوران دبیرستان به جهت حساسیت های درسی و اهمیتی که موضوع کنکور برای خانوادم داشت بیشتر ازم میخواستند که تمرکزم رو بر روی درس بگذارم که صد البته این موضوع بنده رو کمی دلخور میکرد مخصوصا ۳ سال آخر دبیرستان که صرفا موضوع تست زنی در ادبیات مطرح بود و حتی مشاورم هم از من درخواست میکرد که به کل این موضوع رو فراموش کنم و تاکیدم بر درس های تخصصیم باشه…البته که من هیچ وقت راضی به ازبین بردن ذوق ادبیم به بهانه مشکلات دوران کنکورم نشدم وحتی در این دوره بیشتر خودم رو پیدا کردم…
در چه قالب هایی شعر میگید؟
راستش بنده میانه ی خوبی با برخی قالب ها و بند های شعری ندارم و تمام تلاشم آزاد کردن حس لطیف شعر از زندان قالب و هر چیز دیگری که شعر هویت خودش رو از اونها میگیره هستم و اعتقاد دارم که اشعار به جهات روحی که به کلمات میبخشن و تصوری که از خودشون بر جای میگذارن قابل احترام اند و نه صرفا با قالب هاشون…ازین رو اکثرا اشعار بنده سپید هستند و برخی هم که ظاهر غزل رو به خودشون گرفتن در واقع غزل نیستند و سبک جدیدی رو قراره در آینده بسازند البته اگر لایق این موضوع باشند.
از بین شاعران بعد انقلاب کدام را موفق تر میدانید؟
نظر شخصی بنده بر مهربانو و مهربانانی همچون لیلا کردبچه،سیمین بهبهانی،فروغ و فریدون فرخ زاد،احمد شاملو،شمس لنگرودی،فاضل نظری،هوشنگ ابتهاج،محمد علی بهمنی،یغما گلرویی،حسین صفا،حسین منزوی،افشین یداللهی ،علیرضا آذر،محمد رضا طباطبایی و شهرام میرزایی هستش…البته که تعداد اسامی بیشتر از این بزرگواران هست اما بنده با توجه به تجربه مطالعه ای که از این عزیزان داشتم عرض کردم…
به نظر شما شعر گفتن قابل یادگیریه و یا ذاتیست؟
من فکر میکنم این موضوع هم به ژنتیک و کد های تعریف شده بر دی ان ای ما بر میگرده…و برای برخی از همان دوران کودکی تعریف میشه و در جوانی به کمال و شکوفایی خودش میرسه….اما نمیتونم منکر قدرت فوق العاده ای که عشق و علاقه به شعر در انسان ها ایجاد میکنه و اونها رو وارد به فعالیت هر چه بیشتر نیم کره ی راستشون میکنه باشم…ضمنا به عقیده ی بنده خواستن و تمرین کردن دو عنصر مهم در ادبیات هست و شاید حتی کسی که فکرش رو هم نمیکنه با کمی چاشنی علاقه و جدیت
و جرقه ای که بر اثر اتفاق خوشایند و یا دلخراش یکی از سکانس های زندگیش رخ میده روزی به شاعر و نویسنده ی بزرگی تبدیل شه که در همین مصاحبه با صراحت موضوع ارثی نبودن توانایی های ادبی رو فریاد بزنه.
موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
فکر میکنم عاشقانه باشن…عشق به رهایی و یا در بند بودن…عشق به یک شخصیت و یا موقعیت…عشق به یک و یا چندین حالت… وگلگی از گسستگی و اتفاقات تلخ…و البته که مضامین سیاسی و اجتماعی دو موضوع جدانشدنی از ادبیات جهان هستند و من مستثنی این قضیه نیستم…
آثار چه شاعرانی رو بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستین؟
از بین شعرای ایرانی بزرگوارانی رو که درششمین سوال پاسخ دادم و همچنین پریسا صالحی عزیز واحسان افشاری ومونا برزویی که ترانه های لذت بخش زیادی روهم به عرصه موسیقی هدیه کردن و از بین شعرای غیر فارسی زبان؛عدنان الصائغ ،نزار قبانی،جبران خلیل جبران،محمود الماغوط که ترجمه بزرگوارانی همچون سعید هلیچی؛ زیبایی های این اشعار رو ملموس تر و دوچندان میکنه…بنده سعی میکنم سبک خاص خودم رو داشته باشم اما انگار برخی اشعار فروغ در ضمیر ناخودآگاه من جا خوش کرده و نمیتونم کاملا بگم که تحت تاثیر ایشون نبودم تو برخی اشعارم!
به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
خب به نظر من نهایت ارزوی یک شاعرمیتونه سهیم بودن در اتفاقات خاص و دوست داشتنی مخاطب باشه و همینکه متوجه بشم عزیزی با خوندن اشعار من حس قشنگی پیدا کرده و حتی اون رو با دوستی به اشتراک گذاشته عمیقا غرق در شعف ولذت میشم…من چیز دیگری جزشنیدن قسمت هایی از اشعارم که مورد علاقه دوستان واقع شده نمیخوام و این منو خیلی خوشحال میکنه!
در پایان یکی از شعرهاتون رو لطفا برای ما بخونید؛
با کمال میل…در واقع این شعرکه اسمش ململ هستش جزو اولین شعر هایی هست که در سن ۱۶ سالگی اگر که اشتباه نکنم سرودمش و واقعا دوسش دارم!
پشت این پنجره هر شب دل من می گیرد
ماه هم پای دلم تا به سحر می میرد!
از نفس افتاده این شیشه آلوده به شب
رد دستت که هنوزَم به دلم می شیند!
پرده را باد نحیفی به خودش می پیچد…
بی هوا عطر تنت را به دَمم می ریزد
خم این پنجره یک شهر به جانم افتاد؛
بی تو این دل ز که باید که سراغت گیرد؟!
ساعت دیوار هم ، خوابِ تمنای تو شد!
بعد ازین دیگر دقایق شادمان می میرند…
در اخر جا داره از تمام دوستانی که حس لذت بخش شاعر بودن رو دائما بهم القا میکنن و همواره ازم حمایت کردن تشکر کنم و بهشون بگم که فوق العاده دوستشون دارم و قدر دان محبت خالص و پاکشون هستم.
*****
شما هم می توانید نویسنده؛شاعر؛پژوهشگر،مترجم و هنرمند بزرگی شوید.
کافی است به گروه بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی ۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶