۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟
?????????????????
۱-با سلام و عرض ادب و ارادت خدمت همه ی دوستان و عزیزان.بنده ی حقیر علی اکبر نورعلی هستم.متولد اسفندماه سال ۵۷ در روستایی از روستاهای تنکابن
۲-در خانه ی پدری به لطف برادر بزرگتر کتابخانه ی کوچکی داشتیم که گنجینه ای بود از اثار فاخر نویسنده های خوب ایرانی و خارجی.از جلال ال احمد و صمد بهرنگی گرفته تا جک لندن و جان اشتان بک.زیستن در فضایی که کتاب یکی از جزییات غیر قابل چشم پوشی ان باشد به هر حال،براده های وجود ادم را به سمت ان مغناطیس قوی جذب می کند.ادم باید از سنگ باشد که دلش در برابر رشحه ی باشکوه مرکب و کاغذ و کتاب نلرزد
۳-نوشتن از زمانی که فهمیدم در دنیا چیزی هم به این اسم وجود دارد برایم جدی بوده.ان دوران با نوشتن قصه های خیلی کوتاه و حالا با نوشتن داستان های جدی تر و لحن و محتوای کارشده تر اما از دوران ابتدایی این کشش به نوشتن و این کنش شکوهمند بخشی از تلاش دل پسند من برای زیستن بوده.گویی مسئله ی من از همان ابتدای شناخت، مسئله نوشتن یا ننوشتن بوده منتها می دانستم و هنوز هم باور دارم برای مرد این راه شدن پیش از نوشتن باید خواند و خوب هم خواند.ان گنجی که در خانه ی پدری داشتیم اندوخته ی خوبی برای گام گذاشتن در این راه بوده
۴-نوشتن برای اهل خانه همواره یک فضیلت بوده و یک جوری با گوشت و خون ما در امیخته که انگار نمی توان ان را از ما جدا کرد.در یکی جدیت کمتری دارد و در یکی جدیت بیشتر اما عقده ی فروخورده ی همه ی ماست و صد البته مسئله ی همه ی ما
۵-دلی ترین نوشته هایم شرح حال است و نوشتن از ارمانها و آرزوها.نوشتن از انچه حقیقت زندگی است و گلایه از انچه واقعیت زندگی.معمولا از امید می نویسم و از انسان.دوستی را می پسندم و برای دوست داشتن طرح واره دارم.اما واقعیت این است هیچگاه برای نوشتن دنبال مضمون و موضوع نبوده ام گویا از قرار معلوم مضامین و موضوعات خودشان به سراغ من می ایند.من هرگز برای مضامینی که به سراغ من می ایند که در من نوشته شوند خط و نشان نکشیده ام و باید و نبایدی تعیین نکرده ام.انها هر وقت خواسته اند بیایند امده اند و هر وقت هم خواسته اند رفته اند.من فقط خواسته ام اگر می ایند نرم و اهسته بیایند.چینی نازک تنهایی من خیلی شکننده است.یک تعدادی از مضامین این را می دانند و بعضی ممکن است ندانند و لاجرم این را باید پیش از ورود به انها گفت
۶-در بین شاعران بعد از انقلاب به اعتقاد من قیصر امین پور بی رقیب است.سلطان اقلیم غزل.فاضل نظری،مهدی فرجی،حامد عسگری،علی اکبر یاغی تبار و شاعران جوانتری همچون احمد امیر خلیلی کارهای خیلی به یادماندنی ای در شعر فارسی کرده اند.می توانم بگویم در شعر گامهای روبه جلوی بسیاری توسط شاعران جوان برداشته شده امادر میان داستان نویسان بعد از انقلاب به اعتقاد من هنوز کسی پیدا نشده که با فاصله ی زیاد از بقیه بشود اورا متمایز کرد هرچند نویسنده های خوبی در این سالها توانسته اند نام و رسم نیکوی خودشان را در این عرصه در ذهن ها ماندگار کنند اما در برابر شعر……هنوز خیلی راه مانده که باید طی بشود تا خلاء های موجود جبران بشود.به اعتقاد من شاعران بعد از انقلاب بسیار اوانگاردتر از نویسندگان بعد از انقلاب بوده اند و این فاصله ی زیاد،برای کمتر شدن تلاش و توان و پتانسیل و قریحه ی صدچندانی را طلب می کند
۷-هم شعر وهم نوشتن و اساسا هنر یک مقوله ی کاملا ذاتی است.یعنی اول باید قریحه داشته باشی بعد بروی دنبال یاد گرفتن زیر و بم های کار.بدون داشتن قریحه شاید بتوانی چیزی بنویسی اما امیدی به ماندگاری انچه نوشته ای نیست.ببینید اصلا مهمنیست شما می نویسید یا نه.مهمنیست چقدر می نویسید.مهم این است که انچه نوشته اید چقدر به دل مخاطب نشسته و چقدر در ذهن مخاطب ماندگار شده.حقیقت این است که هر کسی که چیزی می نویسد در درجه ی اول دنبال مخاطب است حتی اگر ان مخاطب یک نفر باشد.برای شعر هم حکایت همین حکایت است.خلق یک اثر هرچقدر مهم باشد اهمیتش به اندازه ی ماندگاری ان اثر در ذهن و حافظه و قلب و احساس مخاطب نیست و خلق اثر ماندگار چه شعر باشد و چه هر چیز دیگری قریحه و ذات می خواهد.اول قریحه و ذات و بعد هم دانش و تخصص و اگاهی به ظرافت ها و زیر و بم های کار
۸-راجع به مضامین و موضوعات:دستم بسته است و تسلیم مضامینم.عرض کردم انها هستند که به سراغم می ایند.از دل اتفاقات و ماجراها..از مسیر حادثه ها…از هر جایی ممکن است به سمتم روانه بشوند.گاهی از لابه لای درختان جنگلهای شمال و گاهی از میان آبهای جنوب.گاهی پر از سبزی و عطر چای بهاره اند و گاهی طعم تلخ و گسشان دلم را به درد می اورد.من انتخاب کننده نیستم.من عمیقا باور دارم توسط مضامین انتخاب می شوم.من انتخاب انها هستم نه انها انتخاب من.تا به حال اینگونه بوده و من بعد هم همین گونه خواهد بود.من اینگونه نوشتن را آغاز کرده ام واحتمالا همانگونه که آغاز کرده ام همواره بر همان خواهم بود
۹-در خواندن ،شعر همواره بیشتر از نثر مورد توجه و علاقه ی من بوده و در شعر قیصر امین پور،حسین منزوی،محمد علی بهمنی و شاملو بیش از باقی شاعران در شعاع کانونی توجه منند.در داستان هنوز کسی نتوانسته جای محمود دولت ابادی،علی اشرف درویشیان،احمد محمود و به آذین را در انتخاب هایم بگیرد.کتابهای خوبی از نویسنده های دیگر خوانده ام.از صادق چوبک،بزرگ علوی،خانم سیمین دانشور،از اسماعیل فصیح ولی ان چهار نفر غول های چراغ جادوی نوشتنندو تو ازنوشته هر خواسته و انتظاری داشته باشی اینها می توانند براورده اش کنند
۱۰-به عنوان کسی که در ابتدای این راه است تنها یک ارزو دارم.ان ارزو هم برای خودم نیست.برای چیزی است که می نویسم.اینکه با انچه می نویسم شرمنده ی حوصله و اعتماد مخاطب نشوم.من یک جایی در مقدمه ی کتاب دومم نوشتم و عمیقا هم باور دارم که نویسنده هیچ حقی بر مخاطب ندارد و هرحقی هست مال مخاطب است.اوست که از وقت و زمان خود برای خواندن نوشته های یک نویسنده استفاده می کند.هر حقی هست مال اوست.تنها ارزوی من به جا اوردن درست حق بزرگ مخاطب است.او به گردن تمام آدم هایی که مثل منند حق دارد
۱۱-فعلا اولین داستان نوشته شده ام را به چاپ رسانده ام.کار دیگری را هم در دست انتشار دارم که امیدوارم مورد توجه و رضایت مخاطب قرار بگیرد.
?????????????
شما هم میتوانید نویسنده، مترجم، شاعر،پژوهشگر و هنرمند بزرگی شوید. کافیست به مجموعهی بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶