۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید.
???????????????
من کتایون اکبرزاده هستم ،
حرفه اصلی من دندانپزشکی هست ،ولی به ادبیات و کلاً داستان و شعر بسیار علاقه مندم
علاقه مندی من به ادبیات از سن نه سالگی با خواندن رمانی از الکساندر دوما که توسط پدرم به من هدیه شده بود اغاز شد
و سپس بیشتر زمان من به خواندن اشعار و رمانهای مختلف گذشت .
جرقه اولیه برای سرودن در من از همان اوایل نوجوانی زده شد،دلنوشته هایی داشتم ولی جرأت مکتوب کردن آنها رانداشتم تا سن بیست وپنج سالگی که با مرگ ناگهانی برادرم ،شعر گفتن برایم جدی تر شد ولی باز هم آنها را جایی مکتوب و جمع آوری نکردم .
خانواده درباره شعر گفتن من نظر خاصی نداشتن و تا یک زمان مشخص اطلاعی از آن نداشتند.
سبک شعر من سبک آزاد است و از شاعران بعد از انقلاب از اشعار قیصر امین پور بسیار لذت میبرم .
به نظر من شعر گفتن تا حدی ذاتی ست و نیاز به مطالعه بسیار هم دارد .
موضوعات و مضامین اشعار من اغلب عرفانی ست و تا حدی اجتماعی .
اشعار فروغ فرخزاد را بسیار مطالعه میکنم همچنین شمس لنگرودی و قیصر امین پور و در نوشتن تحت تأثیر اشعار آنها به خصوص فروغ فرخزاد هستم
دارای دو کتاب به نامهای :
-و به آنجا که سفر خواهم کرد که نام آن بر گرفته از یکی از اشعار زیبای دوست عزیزم بانو «کردلیا سراج زاهدی هست »
- بامداد عاشقی از انتشارات حوزه مشق که کتابی مشترک است و اخیراً هم افتخار این راداشتم که در انجمن شاعران شیراز از آن رونمایی کنم .
تا چند ،خود را
در گذر ِزمان جا گذاشتی؟
در تعجیلت
به سوی ِدزدیدن من از من،
من از تو ،
در نبودنت ،
در ثانیه های گنگ و مست و نا آرام ِگریز
در پس فرو ریختن آوار ِفریاد در سکوت
خودم را ،خودت را
کجا ،جا گذاشتی؟
مرور ِآهسته ی ثانیه ها
گور ِواژه ها یم شد
زهر ِکین و نفرت،
توش و قوت و قنوتِ
درگاهم
ودعای صبحگاهم
در نیایشِ توبه از تو
چون ابلیسی نرم
و معصومانه !
در من خزید
تا نفرینم را
ارثیه ی یادت کنم
بارها و بارها
در تسلسل ِنسل به نسلِ
تمنا و اشک ،
به بدرقه ی چشمهای
شررزای ِغیظ و قهر
هر بامداد و شامگاه
نبودنت را ،
چون کولیهای سرگردان
به دورِ آتشی از خشم،
تضرع کردم
و زبانه کشیدم
تا در من ابلیسی
از نامت ،زاده شد …
کتایون اکبرزاده
(ابلیس )
چهاردهم شهریور۱۴۰۰
پ.ن: دلنوشته فوق را از رمان معروف «آرزوهای بزرگ» نوشته «چارلز دیکنز » اقتباس کردم و میدانم که به مانند من بارها آن را خوانده و یا به تماشا نشسته اید .
به درستی ،درپس تمام بدرودها و رفتن ها و نبودن ها ،به هر علت موجه یا ناموجه ،کدام یک از ما در بدرقه دیگری ، به تمام و کمال و وبی قید وشرط ، «عشق و نیک بختی »را برایش چون خود ،آرزو می کنیم ؟
که حقیقتاً مرا به ادعای لختِ واژه ها اعتنایی نیست جز در عمل .
در بروز مرموز ِابلیس وجود ،خویشن خویش را به حقیقت دریابیم ،تمام و کمال آنچه را که هستیم بپذیریم ،تاریکی ها و سایه ها را در تقابل با نور و روشنایی،همه را در آغوش بگیریم ،در آیینه ی ِکل ِهستی از تاریکی به نور نقبی بزنیم ، تا حلول آهسته «استلاها » در سایه «میس هاویشام ها »!!دست پرورده انتقامی کور ، و نفرتی خزنده با بازی کلمات فریبنده و در وجود ِدیگری و بعدی نشود ، تا در نهایت ابلیسی به زیبایی و اغواگری ِنگاهی عاشقانه و در تن پوش «ناز و نیاز » ،به تکرار سکرآور خود ،دزد آرزوهایمان شود و سپس بر خاکستر شکوه عشق ، رقص ِمرگ را سردهد .
به راستی آنچه را که بر زبان جاری میکنیم هم آغوش ِ قلبمان هست ؟یا تنها ادعا و توهمی از عشق ،پوشیده در زرورق گریز از «تنهایی و نفرت و ترس و ناامیدی»؟؟
یا تکرار بی انتهای ،«زخم های درمان نشده »روحمان با مرهم «فراموشی » اما در گریز به «نفرت »در جامه ی معصومانه «مهر و عشق» و در تولد چندین باره فرشته گونِ شیطان درون، با دمیدن آرزوهای ِجامانده به پناه ِ«بغضی خاموش و ابدی و رها نشده » ،و در قامت «غیظ و قهر و کینی» بی حاصل و فرسایشی، درگذر زمان و نوشیدن زهری کشنده، به بهای از دست رفتن عمر مان، در «عوضِ نجاتِ عشق با بدرودی عاشقانه»و به «دور از بغض و عتاب و غضب »با پذیرش تمام نمایِ هستیِ خویش و دیگری …
??????????????
شما هم میتوانید نویسنده، مترجم، شاعر،پژوهشگر و هنرمند بزرگی شوید. کافیست به مجموعهی بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶