۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید.
در دنیای ادبیات مرا نسیم یاسمن میشناسند! اما اسم شناسنامهایم نیست. ۸ کتاب مشترک دارم، و کمکم به چاپ کتاب مستقل فکر میکنم. کارشناسی میکروبیولوژی تمام کردهام، و تمام وقتم در دنیای هنر میگذرد که بیشترش صرف شعر و نویسندگی است. فکر میکنم همینقدر کافی باشد!
۲/علاقهی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
از کودکی کتاب شعرهای کودکانه را بیش از کتب دیگر دوستداشتم، از ۸ سالگی داستان کوتاه مینوشتم و در سال سوم دبیرستان، در مسابقات داستاننویسی مدرسه مقام اول و در ناحیه سوم شدم. اما از سال ۹۰ جدیتر پیگیری کردم.
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
از همان سال ۹۰ بیشتر تمرکزم را برای شعر سپید گذاشتم. و از سال ۹۶ که اولین کتاب مشترکم چاپ و رونمایی شد. دیگر شعر برایم جزئی از برنامههای زندگی روزانه و کسبوکار من است.
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
این سوال را باید از خودشان بپرسید! همانقدر بگویم که برای رونمایی اولین کتاب مشترکم، همگی همراه من تا تهران آمدند… بهترین خاطرهی زندگیام…
۵/در چه قالبهایی شعر میگویید ؟
نمک روی زخمم نپاشید!
من عاشق شعر سپیدم، تمام اشعار چاپ شده از بنده سپید یا نیمایی هستند.
اما هیچکس نمیداند ترانهسرایی هستم که ترانههایش را قطعاً چندباری با صدای یک خوانندهی خوشصدا شنیدهاند! کسی نمیداند، چون حق مالکیت ترانههایم را واگذار کردم و… مانند مادری که کودکش را از دست بدهد پشیمانم!!! البته پشیمانی جهت همکاری نه هرگز هرگز! بابت واگذاری مالکیت.
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
قطعاً استاد علیرضابدیع خداوندگارِ ادبیات عصر حاضر هستند. بار علمی ایشان به قدری است که تکتک جملات سادهی ایشان یک کلاس درس است.
بعد از ایشان، آقای میلادعرفان پور، بانو لیلا کردبچه که بانوی سپید ایران هستند. اساتید حاذق بسیارند، نمیشود تکتک نام برد.
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
آنقدر این سوال را جواب دادهام که در خواب هم میبینم این سوال را از بنده میپرسند!?
ببینید، برخی کارها و هنرها حتماً نیاز به آموزش دارند، مثلاً شما میروید کلاس خیاطی و میتوانید بدون هیچ پیشزمینهی قبلی، این هنر را بیاموزید و سپس مشغول شوید.
اما شعر اینگونه نیست، قطع به یقین استعداد ذاتی و پیشزمینهی درونی میطلبد. سپس مطالعه و آموزش عروض و قافیه و بایدها و نبایدها.
داشتن صرفاً استعداد شما را تا حدودی جلو میبرد اما پیشرفت نخواهید کرد. و بدون استعداد و فقط آموختن قوانین، شعرتان شبیه غذایی است که رنگ و لعاب دارد، اما مزه و طعم ندارد!
هردو باهم نیاز است.
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
بگوییم رمانتیک بهتر است!
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
از شاعران معاصر بیشتر میخوانم. مثل استاد علیرضا بدیع، استاد کردبچه، آقای عرفانپور و آقای صفربیگی. از شاعران دورههای قبل، سپهری و اعتصامی و شهریار را دوست دارم.
بهنظرم تحت تاثیر بودن کلمهی جالبی نیست! چون هر شاعر سبک و قلم خود را دارد. دقیقاً مثل اثر انگشت. شاید قلم دونفر شبیه هم باشد، اما یکسان نیستند. شاید کسی دوست بدارد اشعارش به فلان استاد نزدیک باشد، اما باز هم ذهن و قلم هرکس منحصر خود اوست و نهایتاً این ذهن اوست که تاثیرش را روی کاغذ خواهد آورد نه دلبخواه شاعر!
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
انتظار و آرزو در هر سن و هر موقعیتی تغییر پذیرند و دائمی نیستند. اما…ماندگاری اشعارم در حوزهی سپید، به نظر خودم خواستهی جذابی است.
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنوارههایی شرکت کرده و برگزیده شدهاید؟
تاکنون در ۸ کتاب مشترک حضور داشتم و نهمی هم در راه است? دقیقاً نمیدانم چندتا از اشعارم چاپ شدهاند. اما جمعاً باید بالای چهل اثر باشند.
اما در کتاب “شعر فردا” که دومین کتاب مشترکم و یک فراخوان ملی بود، اشعارم توسط داوران و اساتید ارجمند، استاد علیرضا آذر، استاد احسان افشاری و بانو لیلاکردبچه، تایید و انتخاب شدند. این اتفاق همیشه برایم شیرین و حاصلش لبخندی بناگوشی است!
۱۲/انجمنها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟
راستش را بگویم هیچ!
بیشتر انجمنها(نمیخواهم نام ببرم و باعث کدورت شوم) کارشان فقط نقد مخرب و کوبیدن شخصیت و ذوق شاعر است. بیشترشان اصلاً وقتی شعر فارسی میخوانی حواس خود را پرت میکنند تا بگویند به تو گوش نمیدهیم! چه بسا نیشخندی هم میزنند!! واویلا اینجاست، که بخواهی شعر نیمایی و سپید بخوانی! همین که مجلس را ترک نکنند لطف بزرگی کردهاند! بهعلاوه! انتظار دارند شاعران جوان برای حضور در هر جشنواره و کتاب مشترک که جدیداً باب شده و برای نوقلمان یک سکوی پرتاب است، از همانهایی که به او کمترین توجهی نداشتند اجازه بگیرند!
من مخالف نقد سازنده نیستم. به اندازهی موهای سرم توسط استادم، که باعث شد روحیهی از دست رفتهام را بازسازی کرده و خود را در دنیای ادبیات مطرح کنم، نقد شدهام. بارها دعوایم کرده! اما هرگز شخصیتم را تخریب نکرده. ایشان نمونهی بارز استادی است که به فرمودهی پیامبر باید در دهانش مروارید ریخت! سایهتان مستدام استاد مازیار رحیمی.
من واقعاً از انجمنهای شهرم و آقایانی که بر صندلیهایش تکیه زدهاند دلشکستهام!!
در پایان یکی از شعرهاتون رو برای ما بنویسید.
فرض محال که یک مادر بین فرزندانش فرق بگذارد?اما این شعرم را قلباً دوستدارم! چون با تکتک سلولهایم نوشتهام:
لابهلای تارهای گیسویم،
پر از اشعار ناب است.
هربار که دست میکشی میانشان،
یکی از آنها از تارهای صوتیام،
سروده میشود.
?????????????
شما هم میتوانید نویسنده، مترجم، شاعر،پژوهشگر و هنرمند بزرگی شوید. کافیست به مجموعهی بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶