۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید:
ستاره الله ویسی هستم
شاعر، نویسنده
ویراستار
پژوهشگر در حوزه بانوان
مؤلف و نویسنده دهها عنوان کتاب
سرپرست نویسندگان بیش از ۳٠کتاب مشترک
سردبیر هفتهنامه ادبی: کفشدوزک
سردبیر گاهنامه ادبی: بانوان موفق
عضو هیات تحریریه و سردبیر فصلنامه ادبی: هنر برتر
دانشجوی علوم تربیتی
مربی پیشدبستانی
بانوی کورد و متولد تیرماه سال ۱۳۷۲
پیج اینستاگرام: setare.allahveisi
۲/علاقهی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
علاقهام به شعر و نویسندگی از ۱۲سالگی شروع شد و همیشه به خاطر سبک نویسندگی و حوصلهای که برای نوشتن به خرج میدادم، مورد تشویق دبیر و استادهام قرار میگرفتم.
هرچه میدیدم به زبان نثر کهن مینوشتم و روزمرههامو به صورت خاطره نویسی با جزئیات کامل روی کاغذ منتقل میکردم.
دوستانم همیشه به خاطر تندنویسی و زبان ادبی نوشتههام منو تحسین میکردند و گاهی از این احساس وام میگرفتند.
در این زمینه علاقهام هم همراه با خودم رشد میکرد و کلا اوقات فراغتم رو به جای تلویزیون دیدن و بقیه سرگرمیها به نوشتن مشغول میشدم؛ و نظرم این بود که حیفه منظرهای رو ببینم و توصیفش رو ننویسم، جملهای به مغزم خطور کنه و فوری یادداشتش نکنم، روزی رو خوش گذرونده باشم و خاطرهاش رو ننویسم. طوری شده بود که همیشه چندتا دفتر داشتم که با خاطرات و دلنوشتههام پر شده بودند.
استعداد خاصی در دروس ادبیات داشتم و همیشه بدون مرور کردن نمره کامل میگرفتم، ولی به اصرار پدرم و دبیرانم رشته ریاضی رو برگزیدم.
تحصیلاتم در زمینهی ریاضیات و علوم تجربی رو ادامه دادم اما در میان فرمولهای پیچیدهی ریاضی، اکثر اوقات به سمت دنیای ادبی و شعر متمایل بودم…
البته در زمینهی تحصیلی هم شاخههای زیادی رو تجربه کردم و همیشه میخواستم در هر رشته و هنری دستی داشته باشم.
۳/از چه زمانی نویسندگی برای شما جدی شد؟
راستش دقیق نمیدونم چون همیشه نوشتن جزئی از زندگیم بوده
در دوران نوجوانی به اصرار مادرم و دوستام برای چاپ اولین آثارم به چندتا انتشاراتی مراجعه کردیم. اما اون وقتها چون بچه بودم و ناپخته، تمام آثارم حاصل بداههگویی بود و حس میکردم باید کاملتر شوند بعد برای چاپ اقدام کنم. بزرگتر که شدم و در عرصههای مختلف اجتماعی و فرهنگی قدم گذاشتم تازه فهمیدم که استعداد ذاتی و علاقه هر چقدر هم که مهم باشد اما یادگیری اصول و آموزشهای لازم در هر زمینهای مکمل استعداد درونیست…
و اینطور شد که پس از کسب تجارب بیشتر، کلا بیخیال آثاری که قبلا نوشته بودم شدم و با مطالعه و آموزشهای اصولی جدیتر از قبل ادامه دادم.
از ۲۲سالگی به بعد، مطالعاتم در زمینهی محدودیتهای زنان شدت گرفت و پژوهشهایی در مورد موقعیت زنان انجام دادم. هر چه میشنیدم و میدیدم در قالب دردنوشته به نگارش درمیآوردم و تمام تلاشم این بوده که درد زنانی رو بشناسم که از جنس من اما در بند تبعیض و محدودیتاند…
در کنار این دغدغهها گاهی شعرهای اجتماعی میسرودم و دلنوشتههای ادبی از درد جامعه مینوشتم.
۴/نظر خانواده در مورد نویسندگی شما چه بود؟
نوشتن برایم یک نیاز اساسی تلقی میشود و با حمایتهای خانوادهام و همسرم، بیشتر به این نیاز وابسته شدم.
مادرم از همان دوران بچگیام همیشه دنبال پیشرفت من بود.
همسرم هم که از روز اول همیشه مشوقم بود و از ته دل باورم داشت.
همین که خانوادهام تونستند در این راه من رو تحمل کنند، یک دنیا مدیون معرفت و خوبی بیحدشان هستم. به خاطر وقتهایی که باید بیشتر باهاشون وقت میگذراندم اما اکثر اوقاتم را به نوشتن و کارهای هنری مشغول میشدم و هیچوقت تسلیم دغدغهها و کارهایی که دلخوشیام بودند نشدم.
۵/در چه سبکی مینویسید؟
خوب من همیشه اشعار غمگین از مضامین اجتماعی و اخلاقی مینوشتم و خیلیها میگفتن که چرا فقط شعر غمگین میگی و از زندگی ناامیدمون میکنی…
منم خیلی فکر میکردم که حق با اونهاست و عمریه این همه شعر از غم و درد سروده شده و هیچ دردی هم از کسی دوا نشده.
تو این فکر بودم که از همون اول صبح که زندگیمون شروع میشه فقط و فقط از مشکلات حرف میزنیم, ولی راهکار ارائه نمیدیم. همه فقط از غم و غصه دم میزنیم در حالی که تلاشی نمیکنیم که با یه دید مثبتتر به قضیه نگاه کنیم
به این فکر میکردم که در کنار تمام بدیها و نکتههای منفی, مسائل امیدوار کنندهای هم وجود دارند که میتونیم با دید و نگرشی مثبت به اونها نگاه کنیم و مطرحشون کنیم.
اینطور شد که درگیر یه سبک شعر شدم که ایده خودم بود, در جواب شعرهای غمگین و ناامیدکننده جوابهای مثبت رو به عنوان راهکار و راه درمان به صورت شعر میخوندم.
تو عالم غم و اندوهیم که یهو اون شعردرمانی یه ضربه میزنه و آدم رو بیدارمیکنه و انگار چشم و گوش آدم با خوندنش باز میشه…
این سبک رو مدتی ادامه دادم تا شاید بتونم درد دلهایی رو تسکین بدم اما با افزایش درد جامعه، دردنوشتههای منم بیشتر شد.
اکثرا تلاشم این بوده که در تمام سبکها دستی داشته باشم، مثلا: شعر کلاسیک، داستان کوتاه، دلنوشته، متنهای پژوهشی ادبی و…
۶/در بین شاعران و نویسندگان بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
راستش نمیتونم در این مورد به کسی اشاره کنم، چرا که خیلی از شاعران و نویسندگان در سبک خود بهترین بودند اما به دلایلی که تبلیغی نداشتند همچنان ناشناخته باقی ماندند.
و چون امروزه بین موفقیت و شهرت رابطه مستقیم وجود دارد در مواردی عدالت برقرار نمیشود.
بارها شاهد بودهایم که آثارِ همچون گهرِ بعضی از هنرمندان، پس از مرگشان رونمایی شده است…
اما با وجود اینها باز هم نمیتوانیم موفقیت خیلیها را منکر شویم که از دل محدودیت توانستند رشد کنند و با بیاعتنایی به رنجهایشان، پلههای موفقیت را طی کنند. یکی از این موارد پروین اعتصامی شاعر معاصر بود که با وجود تمام رنجهایی که در اشعارشان هم کاملا محسوس است، توانستند نگرشی نو در جامعه بانوان باز کنند و زنان بسیاری با الهام گرفتن از اشعار پروین به شعر و ادب پرداختند…
۷/به نظر شما نویسندگی قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
درسته که عشق به نوشتن توی ذات یه نویسندهست اما نمیشه گفت که نویسندگی قابل یادگیری نیست.
چرا که داشتن علاقه، پیشنیاز تمام موفقیتهاست…
من از آن لحاظ میگویم ذاتیست که بارها توی خواب، وسط مهمونی یا تو خیابون شعرم بهم الهام شده، بارها یه کلمه یا تصویر دیدم و ناخودآگاه فرم کلی یه شعر در ذهنم منسجم شده…
شعر و نوشتهها جنبشِ تفکرات ناب و القاشده توسط یه متفکره که بیشتر هدفش انتقال اون تفکرات و کندن ریشه هاى هرز و اصلاحه؛ نه فقط ثبت آثارى عنوان شده که هدفى در آن وجود ندارد جز تثبیتش…
من هیچوقت هیچ دلیلی برای نوشتن ندارم چون تمام افکار و نگرشم از دنیای اطرافم رو مینویسم و هر روز مشتاقتر در این عرصه قدم میگذارم.
۸/موضوعات و مضامین نوشتههای شما بیشتر چیست؟
پژوهشی، عرفانی، عاشقانه
اما اکثرا محتوا و مضمون آثارم انتقادی و اجتماعی است که برگرفته از درد است و درد…
۹/آثار چه شاعران و نویسندگانی را بیشتر مطالعه میکنید و در نوشتن تحت تأثیر کدام نویسنده هستید؟
تا جایی که بتوانم و فرصت گیر بیاورم آثار مدرن و پستمدرن میخوانم، اما نه اینکه بخوانم تا حفظ کنم و الگو بگیرم بلکه میخوانم تا لذت ببرم.
همیشه ترجیحم این بوده بر اساس روحیه و افکار و منطق و نگرش خودم بنویسم.
۱۰/به عنوان نویسنده جوان انتظار دارید در نویسندگی به چه افقی دست پیدا کنید؟
هدفم از چاپ کتاب نه امضای کتاب و عکس گرفتن با بزرگان شعر و ادبیات بوده و نه شهرت، بلکه فقط و فقط نیت قلبیام این بوده که حرفهام به دست همه برسد و امیدم این بوده که تجربههای تلخِ ناشی از ناکامیها رو در قالب نوشته و شعر به نسلهای بعد منتقل کنم، تا شاید حداقل روی یک نفر تأثیر بذاره که اگر چنین شود همین برای من کافیه و به هدفم رسیدم…
و بیشتر تمرکزم روی اینه که بتونم بانوان تلاشگر و هنرمند رو که در راه نویسندگی مبتدی هستند رو راهنمایی و آموزش بدم.
امیدوارم همواره هنری فراتر از امور مادی برای عرضه، و حرفی فراتر از ناگفتهها برای گفتن داشته باشم؛
چرا که جامعهی فرهنگی و ادبی بیشتر از تکرار الگوهای پوچ، نیازمند معنویات و افکار نوین است…
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنوارههایی شرکت کرده و برگزیده شدهاید؟
در سال ۹۸ اولین کتابم را با عنوان: «انقلاب معاصر زنان» و با موضوع: وضع اجتماعی زنان، در انتشارات حوزه مشق به چاپ رساندم که جزء برترین کتاب پژوهشی سال در زمینه حمایت از زنان شد.
در سال ۹۹ در جشنواره کتاب سال حوزه مشق، کتابم جزء برترین کتاب اجتماعی سال شد. همچنین رکورد پرعنوانترین تألیف کتاب و دیپلم افتخار رو در همین جشنواره کسب کردم.
و در یک جشنواره فرهنگی ادبی کشوری، رتبه برتر را در بخش شعر کسب کردم.
تا الآن بیش از ۳٠ کتاب مشترک در سبکهای داستان کوتاه، شعر نو، شعر کلاسیک و دلنوشته به سرپرستی خودم تألیف کردم.
همچنین چند اثر هم در روزنامههای سراسری و سایتهای ادبی منتشر گردیده…
یکی از دلایلی که باعث میشود به خودم افتخار کنم اینه که بعد از کلی تلاش، دو کتاب پژوهشی: «انقلاب معاصر زنان» و «بانوان موفق» رو در زمینه حمایت از زنان به چاپ رساندهام و امیدوارم که جامعه بانوان، اهدافشون تحقق پیدا کنه و به حقوق اصلیشون برسند و یک زندگی پربار در جامعهای بهدور از تبعیض رو در سایهی آرامش تجربه کنند.
چکیدهای از کتابهایم عبارتاند از:
انقلاب معاصر زنان_ مثبتِ انسان_ کتاب مشترک حوزه مشق در ۵جلد مختلف_ قلب مهاجر_ شعرهای بارانزده_ سمفونی احساس_ نغمههای مشترک_ فراتر از رهایی_ من اگرما نشوم تنهایم_ بازتاب خیال_ نو نوشتهها_ در آغوش واژهها_ امواج دلها_ تلنگر احساس_ عشق بی تو مرا پس میزند_ رهگذر زمان_ ضربان واژهها_ سیگنال قلم_ آنچه دل میگوید_ رخوت_ در امتداد آسمان_ از دلم بشنو_ مشق زن_ ندای سکوت_ نیلی عشق_ نفس در میان واژهها_ تلاطم_ فانوس_کتاب پژوهشی بانوان موفق و چندین کتاب مستقل و مشترک دیگرم در دست چاپ میباشد…
۱۲/انجمنها چه تأثیری بر نویسندگی شما گذاشته است؟
تاکنون در هیچ انجمنی شرکت نکردهام.
در پایان یکی از آثارتون رو برای ما بنویسید.
محبوب شدن فقط پس از مُردن بود
کارِ هدفم فقط زمین خوردن بود
هر بار به زندگى غمى پس دادم
این زندگیام به شکلِ آزردن بود