۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید به نام خدا حسین محمدی فرد، اهل و ساکن شیراز، متولد چهاردهم فرودین ماه هزار و سیصد و چهل و نه
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ از دوران کودکی به شعر علاقمند بودم
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟ از سال ۱۳۹۵بطور جدی به سرودن پرداختم
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟ نظر خاصی نداشتند، در واقع در خانواده ما شاعری ذاتی است
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟ در قالب های غزل، رباعی، دوبیتی، گاهی سپید، مرکب حرکت، مثنوی، سه لَختی، و این اواخر تمرکزم روی غزل پست مدرن است
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ شاعران خوبی داریم، ترجیح می دهم نام کسی را نبرم
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ شاعری که ذاتا هم شاعر بوده است، این استعداد خدا داد را با مطالعه و آموزش پرورش داده است، هر دو مورد مهم است
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟ عاشقانه، اجتماعی، اعتراضی،
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟ آثار بسیاری از شاعران را مطالعه می کنم سعی می کنم تحت تاثیر هیچکس نباشم و سبک سرودن خودم را دارم
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟ البته من میانسال هستم، دوست دارم با نگاهی متفاوت شعر بگویم
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ هنوز اشعارم را چاپ نکرده ام، در جشنواره ها هم شرکت نکرده ام،
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟ من حدود سه سال است که در انجمن های شعر شرکت می کنم، هیچ تاثیری روی من نداشته اند ، گاهی انرژی هم از دست می دهم ، برای همین زیاد در انجمن ها شرکت نمی کنم،
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید.
کامیون ها پر از جنازه ی سرد
کامیون های غرق در گل و خاک
کامیون های زخمی از ترکش
کامیون های کهنه ی پر چاک
کامیون های بی در و پیکر
کامیون های مملو از سرباز کهنه
سربازهای جنگنده کهنه سرباز ها همه هتاک
جیغ و ویغ شدید نوزادی
در میان غبار و آتش و دود
مادری توی دست خونینش قوطی خشک و خالی سرلاک
مادرم در کنار تلوزيون، چشم هایش دو کاسه ی پرخون
اشک مادر که می زند بیرون،
می شود چهره های ما غمناک
پای صلحش دوباره می لنگد
با جهان تا همیشه جنگ بوده و هست و باز خواهد بود دیکتاتور محو قدرت و سفاک ترکیه،
طعم سیلی و باتوم، گوش آقا و صورت خانوم
عزت آریایی ما، هوم! بنگ چترال، شیشه و تریاک
مرز یونان و صد پناهنده، درد امروز و رنج آینده،
عده ای مرده عده ای زنده برف و باران و سوز وحشتناک
زیر فانسقه و لگد ماندند از گل و آب و روشنی خواندند
اهل شیلی و لیبی و کامبوج،
در فرآیند سخت استهلاک
دیکتاتورها چه بد سر انجام اند،
دیکتاتور ها همیشه بد نام اند
دیکتاتورها به تله می افتند
مثل میمون زوزه کش در خاک #حسین_محمدی_فرد_۲۴_۱۲_۱۴۰۰