۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید
۱/سلام بنده نازیلا نجابتی هستم و یک مرداد ۱۳۵۷ در شهر زیبای ارومیه به دنیا اومدم .ازدواج کردم و یه پسر دارم .تحصیلات رسمی بنده کارشناسی مدیریت دولتی هست و مدتی کارمند یکی از ادارات دولتی بودم ولی روحیه ام توان کار در بیرون رو ازم گرفت و بهتر دیدم فقط بنویسم
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟۲/از وقتی خودم رو شناختم کتاب دستم بود و شعر ورد زبونم .بچه که بودم پدرم اشعار جناب شهریار.مخصوصا رو به زبان آذری بودن رو برام می خوندن و چون همزبانمون بود می تونستم درک کنم و از برشون کنم که حتی الان هم بعضی ها رو حفظم و زمزمه می کنم
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟اولین شعرم رو سال ۷۵ گفتم عمویی داشتم که به شدت علاقمند بودم براشون که متاسفانه از دست دادم و اولین بار سر مزار ایشون حس کردم یه چیزهایی بهم الهام شد حالا هم اون شعر رو دارم خیلی ضعیفه ولی من نگهش داشتم.بعد اونم گاهی شعر می گفتم بیشتر حالت نظم داشتن و تو یه دفتر مخصوص می نوشتم واسه خودم .ولی به طور جدی بعد از چاپ رمان پنج دقیقه دیرترم بود که خواستم به اشتراک بذارمشون یا چاپش کنم که لطف دوستان شامل حالم شد و تشویقی برای ادامه کارم
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟مادرم خیلی ذوق می کرد و می گفت بهم افتخار می کنه و اصلا از اول با هوش بودم .همسرمم هم همیشه پشتم بود تشویقم می کرد عیبهاشو میگفت.در کل استقبالشون خوب بود و تشویق می شدم
۵/در چه قالب هایی می نویسید ؟اولش شعر وزن دار می نوشتم .قصیده ،غزل ولی بعدها حس کردم بیشتر کشش دارم سمت شعر نو و سپید برای همین الان بیشتر شعرهام در قالب شعر نیمایی و نو هستن
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ جناب شهریار برام اسطوره ان .شعرهاشون چه به زبان آذری یا به زبان فارسی بسیارمفهمومی و عمیقه .همیشه اینو میگم وقتی شعر می خوام انگار دارم عظمت دریا رو می بینم ولی وقتی شعرهای شهریار رو می خونم گویا غواصی هستم که تا ته اقیانوس رفتم و تمام دنیای طیر آب رو جز به جز دیدم امیدوارم بتونم منظورم رو گفته باشم .
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟نه اصلا ربطی به یاد گرفتن نداره باید تو ذات استعداد نوشتن باشه .یکی هم روح بلند پروازی داشته باشی تا بتونی تو سرزمین رویا و خیال پر بزنی و از توش محتوا بیرون بکشی .روح شاعرها اونقدر باید بزرگ باشه تا تو جسمشون جا نشه و بتونه خیال پردازی کنه .البته ممکنه بعد از استعداد ذاتی که یه نفر داره با کمک اساتید پیشرفت کنه .ولی در کل باید شعر گفتن و نوشتن تو خون آدم باشه تا با آموزش از بالقوه بودن به بالفعل بودن تبدیلش کنه
۸/موضوعات و مضامین آثارتان بیشتر چیست؟هرچی دلم رو قلقلک بده …توی شعرهام مضمون عاشقانه دارم واسه مادرم دارم واسه فرزندم واسه خدا،ائمه ولی بیشتر به نظر عاشقانه میانو دوستان میگن ژانر غمگینش بیشتره که فکر کنم به خاطر اینه که من بیشتر روی رمان نوشتن تمرکز دارم و وقتی تو قالب شخصیت داستانم فرو می رم از زبون اون شعرها رو می نویسم و تو قسمتهای غمگین رمانم شعرهامم غمگین می شن
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟دیوان حافظ معمولا تو دستمه حتی اگه دسترسی به کتاب نداشته باشم از اینترنت سرچ می کنم و می خونم بعدش مولانا. جناب شهریار و سهراب سپهری رو دوست دارم و شعرهای زیبایی آقای هوشنگ ابتهاج رو.واسه قسمت دوم سوالتون باید بگم واقعا نمی دونم دنباله رو کدونشونم معمولا چیزی که به ذهنم میاد رو می نویسم ولی شاید کمی سبک و سیاق نیما و سهراب رو داشته باشه اشعارم.البته میگم من چون شعر وزن دار گفان رو دوست ندارم بیشتر بهشون دل نوشته میگم تا شعر هرچند دوستام میگن غزل رو زیباتر میگم ولی چرا دلم با سرودن غزل نیست رو نمی دونم
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟از بچه گی دغدغه داشتم چیکار کنم وقتی زمان مرگم برسه و از دنیا برم اسمم فراموش نشه .دلممی خواد مثل فروغ یا سیمین دانشور باشم .شاید سالها بعد من نباشم ولی شعرهام به وسیله عاشقی تقدیم معشوقش بشه تا بتونه راز دلش رو بهش بگه اینو دوست دارم
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ رمان پنج دقیقه دیرترم چاپ شده که به لطف خدا مورد توجه عزیزان قرار گرفته و لطفشون شامل حالم شده الان هم چاپاولش تموم شده و واسه چاپ دوم رفته .دو کتاب مشارکتی هم در دست چاپ دارم که از انتشارات حوزه مشق قراره چاپ بشه .بنامهای سوخته دلان و فراسوی خیال که یکیش شعرهامه و یکی دیگه داستانهای کوتاه با چند نویسنده دیگه .چند تا رمان تمام شده و کلی شعر دارم که هنوز واسه چاپشون اقدام نکردم.تا حالا تو هیچ جشنواره ای شرکت نکردم
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟من در
کل با هیچ انجمنی در ارتباط نیستم و در خلوتم می نویسم
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بنویسید.
می خواهم بپرسم
بازهم دوستم داری
تو بخندی زیباتر از
تمام خنده های دنیا
وجواب بدهی
بیشتر از دیروز
و من کمتر از فردا
برایت بمیرم
ممنونم از شما و انتشارات وزینتون که این فرصت و تجربه رو در اختیار بنده گذاشتید تا بتونم خودم رو به دوستداران ادبیات و شعر معرفی کنم
اندیشه خود را با رسانه ای ترین انتشارات ایران ماندگار کنید.
شما هم می توانید نویسنده؛شاعر؛پژوهشگر، مترجم و هنرمند بزرگی شوید.
کافی است به گروه بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹