یادداشتی از فردین احمدی؛ نویسنده و پژوهشگر دینی:
در جنگ ها عده ای وظیفه داشتند حوادث را لحظه به لحظه بنویسند.
در عاشورا هم این مورد انجام شده
چون قرار بوده پاداشی به سپاهیان دشمن برای تلاش هایی که کرده اند داده شود.
نقل شده حتی تعداد تیرهایی که پرتاب میشده هم یادداشت میشده که فلانی زده…. به پیکر مطهر امام حسین (ع) ۱۲۰ ضربه جسارت شده که نشان دهنده این است هر کدام از سپاهیان دشمن در تلاش بوده اند نامشان در این رخداد باشد تا به منافعی برسند.
نقل شده محمد بن علی کراجکی از عالمان شیعه در قرن ۴ سفری به شام کرده بودند که کتابی هم در این باب به سبک سفرنامه نویسی نوشته اند
ایشان با صحنه های عجیبی رو به رو میشود یکی از آنها فامیلی برخی از افراد بوده که کراجکی از آنها می پرسیده این فامیلی تو یعنی چه؟
آنها می گفتند من از نوادگان فلانی هستم که مثلا یک تیر به فرزند حسین زد، یا با نیزه به فلانی زد و… این نشان می دهد به قدری با جزییات وقایع نگاران یادداشت کرده اند که براحتی نمیشود منکر آنها شد.
چند قرن به عقب بر میگردیم به کوروش کبیر می رسیم که گفته های انسان دوستانه و رفتارش با مردمانی که به کشورهایشان حمله کرده بود بیاد می آوریم…. پس نمیشود با مقصودی خاص از جمله نگاه فرقه ای،سیاسی و…منکر برخی وقایع مهم شد.
اینکه در طول تاریخ حاکمان و افراد زیادی بوده اند از نام اهل بیت و دین خدا برای رسیدن به مقاصد خودشان سواستفاده کرده اند برکسی پوشیده نیست
مثلا همین سپاه عمربن سعد، روز عاشورا نماز را بجا می آورند و موذن اذان می گوید که در اذان نام پیامبر خدا را می آورد و بعد از همین نمازی که نام رسول خدا را می آورد به اهل بیتش جسارت می کند.
بعد از بنی امیه، بنی عباس به بهانه خونخواهی اهل بیت، شروع به فعالیت می کنند و به تاج و تخت می رسند که تاریخ گواه این است جسارت هایشان بیشتر از بنی امیه بوده است.
امروزه مثل گذشته اگر عالمی، مسئولی می بینید لباس دین به تنش است گفته هایش بوی دین می دهد اما در عمل دست شمر و عمر سعد ها را از پشت بسته، یا بدلایل فشارهای اقتصادی و… دلیل نمیشود ما حق را منکر شویم و شروع به سم پاشی هایی کنیم که شایسته یک انسان آزادی خواه نیست.
چون هیچ کدام از این افراد و دستگاه ها نماینده خدا یا دست نوشته ای از اهل بیت خدا ندارند که نماینده آنها هستند.
اینکه با ضعف مدیریت یا عدم شایسته بودن یک مسئولی ما منکر محکم ترین ستون های دین خدا میشویم نشان دهنده سست ایمانی ما است که جا دارد با معارف ناب و حقیقی الهی بیشتر مانوس شویم تا در هر بزنگاهی به جاده خاکی نزنیم.
یادمان نرود ۱۲ هزار نامه که نقل شده در برخی نامه ها پای امضای چندین فرد دیده میشد به فرزند رسول خدا نوشتند دست بیعت و یاری دراز کردند که بسیاری از آنها در روز عاشورا مقابل خاندان بنی هاشم ایستادند.
خود امام حسین فرموده اند اگر دین ندارید لااقل آزاده مرد باشید.
از زیبایی های روز عاشورا منحصر بفرد بودن یاران حسین (ع) است که هر کدام رنگو بوی خاص خودش را داشت
یکی به هنگام میدان رفتن قرآن دیگری رجز یکی نماز یکی مدح و ثنای خدای متعال دیگری به معرفی رسول خدا و فرزندانش می پرداخت.
در سپاه حسین از همه سنین، طیف ها،فرقه ها و ادیان و… از حبیب۷۵ ساله، وهب تازه داماد، علی اصغر ۶ ماهه و… دیده میشود.
امام حسین علیه السلام و قیامش راهگشا، راهبر و تعیین کننده نه تنها برای مسلمانان که برای همه آزادگان دنیا است.
واقعه عاشورا کانون نور و رحمت الهی و سرمایه ای از حریت و مردانگی است و امام حسین(ع) با شهادت خود پیام آزادی خواهی و شهادت در راه حق را جاودانه کرد و این ویژگی های مقدس باید در آیین های عزاداری به خوبی در جامعه تبیین شود.
هر جلوه از واقعه عاشورا کلاس درس بزرگ آموزشی و تربیتی است و باید با راهبری درست آیین های سوگ، زمینه انتقال مفاهیم ناب و ارزشهای انسانی و اسلامی را به اقشار مختلف مردم بیشتر فراهم کرد.
قیام و حرکت امام حسین (ع) برای برپایی عدالت، احیای دین اسلام و مقابله با ظلم، جور و فساد بود و اگر انسانهای آزادیخواه بخواهند به نجات و رستگاری برسند باید راه این امام همام را سرمشق خود قرار دهند. و چقدر زیباست که بعد از ۱۴۰۰ سال که از این رویداد تاریخی می گذرد میلیونها انسان که قطعا در زندگیشان پر از مشکلات و چالش ها هم ممکن است باشد با وجود آسیب هایی که حاکمان و مسئولان در طول تاریخ بنام دین خدا زده اند، بزرگترین تجمع جهانی را خودجوش تشکیل می دهند و ارادت خودشان را به فرزند رسول خدا نشان می دهند. اما در پایان به معرفی گزارشگران حاضر در متن واقعه کربلا و حادثه عاشورا می پردازیم.
شماری از افرادی که در رویداد کربلا حضور داشته و از نزدیک حادثه را دیده بودند، به گزارش آن پرداختهاند. افزون بر «امام سجاد(ع)» و «اهل بیت امام حسین(ع)» و «امامان معصوم علیهم السلام» دو گروه دیگر به نقل وقایع کربلا پرداختند.
گروه اول: کسانی از لشکر “عمر سعد” بودند که خود در حادثهای نقش داشتند، قاتل یا جانی بودند و عملکرد خود را نقل و یا از آن دفاع کردند. مانند: «هانی بن ثبیت حضرمی». افرادی نیز بودند که فقط به گزارش این حادثه پرداخته و از درگیری و جنگ خودداری کردند مانند: «حمید بن مسلم» که از وقایع نگارانِ واقعه کربلا بود.
“حمید بن مسلم” از گزارشگران رویداد کربلا است و در سپاه “عمر سعد” بود، اما با توجه به تعداد زیاد سپاه کوفه وی در عملیات جنگی شرکت نداشته و کار اصلی وی ثبت حوادث بوده است. “ابو مخنف” وقایعنگارِ حادثه کربلا با یک واسطه روایاتی را از “حمید بن مسلم” به وسیله افرادی مانند “سلیمان بن ابی راشد” و “عبدالرحمان بن یزید بن جابر”(5)در مورد وقایع کربلا گزارش کرده است.
گروه دوم: کسانی از همراهان امام حسین(ع) بودند که به گونهای از کشته شدن در امان ماندند با این که در حساسترین لحظات واقعه عاشورا در کربلا، همراه امام حسین(ع) حاضر بودند و شاهد وقایع تلخ آن روز بودند. 1. «حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب» وی معروف به “حسن مثنی” بود که همراه عمویش جنگید و مجروح شد و از اسب بر زمین افتاد. وقتی که کوفیان سرهای شهدا را میبریدند، وی هنوز زنده بود.
“اسماء بن خارجه فزاری” که از داییهای وی بود از او شفاعت کرد و بخشیده شد. “حسن مثنی” را به کوفه برد و وی را معالجه کرد تا این که خوب شد. وی سپس به مدینه رفت. 2. «قُبة بن سمعان» وی غلام “رباب”، دختر “امرء القیس”، همسر امام حسین(ع)، مادر “سکینه” و “علی اصغر”(علیهمالسلام) بود. او را به عنوان اسیر نزد “عمر سعد” آوردند و زمانی که فهمید او برده است وی را آزاد کرد. “ابو مخنف” توسط “حارث بن کعب” والی، جریان خروج امام حسین(ع) را از مکه و گفتوگوی حضرت را با “ابن عباس”و بخشی از جریان دیدار حضرت را با “حرّ” از او نقل کرده است.
3. «مسلم بن ریاح» وی غلام حضرت علی (ع) بوده که با امام حسین(ع) در کربلا حضور داشت و پس از شهادت حضرت جان سالم بدر برد، وی برخی حوادث کربلا را گزارش کرده است. 3. «ضحاک بن عبدالله مشرقی» وی از کسانی بود که مشروط به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در آخرین لحظات برابر شرطی که با حضرت داشت از معرکه درگیری فرار کرد. “ابو مخنف” توسط “عبدالله بن عاصم فائشی” رویدادهایی از حوادث روز عاشورا را از وی نقل میکند.
5. «مرقع بن سُمامه اسدی» وی از یاران امام حسین(ع) و از تیراندازان حضرت بود، که اسیر شد و قبیلهاش برای وی امان خواستند. “ابن زیاد” هم او را به “زراره” در سرزمین بحرین یا “زبده” در عمان، یا “رنده” تبعید کرد و پس از مرگ یزید و رفتن “عبیدالله” به کوفه بازگشت. شهید مطهری در اشاره به این گروه از گزارشگران واقعه کربلا مینویسند: علاوه بر نقل کسانی که در واقعه عاشورا حاضر بودهاند، چه از دشمنان و چه از دوستان (همه اینها جزئیات این حادثه را روشن کردهاند)، سه چهار نفر از دوستان امام حسین(ع) بودند که جان به سلامت بیرون بردند از جمله غلامی است به نام “عقبة بن سمعان” و این مرد از مکه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه کربلا بوده است. وی از لشکریان اباعبدالله بود که در روز عاشورا گرفتار شد ولی چون گفت غلام هستم آزادش کردند.
این مرد وقایع را نوشته است. مرد دیگری است به نام “حمید بن مسلم” که وقایع نگار لشکر “عمر بن سعد” بوده است او هم نوشته است…» پینوشت ها 1. مجموعه آثار استاد مطهری، ج 17، ص 96، حماسه حسینی، انتشارات صدرا. 2. مسند الامام الشهید، عزیز الله عطاردی، ج 2، ص 134، به نقل از امام باقر، همان، ص 209، به نقل از امام رضا، همان، ص 199. و به نقل از امام صادق. 3. مقتل الحسین، مقدم، ص 280. 4. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج 8، ص 202. 5. تاریخ طبری، ج 4، ص 311. 6. حیاة الامام الحسین، سید محمد باقر قرشی، ج 3، ص 312. 7. همان، ج 3، ص 313. 8. تاریخ الطبری، ج 4، ص 287 و 289. 9. همان، ج 4، ص 308. 10. تاریخ مدینة دمشق، ج 14، ص 223. 11. موسوعة کلمات امام حسین، ص 502. 12. تاریخ الطبری، ج 4، ص 339؛ انصار الحسین، شمس الدین، ص 47 و 54. 13. تاریخ الطبری، ج 4، ص 317 – 318 – 319. 14. قرشی، ج 3، ص 313. 15. مجموعه آثار استاد مطهری،ج 17، 96
روابط عمومی نشر بین المللی حوزه مشق