اثری از بانوی هنرمند مینا امیریان
تقدیم به مادران رنج کشیده ی سرزمینم
پشت چراغ قرمز بلوار های شهر
این دفعه زن با قصه ای از درد می آید
باکودکی پیچیده در چادر که برپشتش
در جمعی از نامحرم و نامرد می آید
با قامتی افسرده و پژمرده و غمگین
می رفت سوی عابران و سمت هر ماشین
با مشت هایی مملو از دلشوره می کوبید
تق تق،کمی این شیشه ها را می کشی پایین؟
فالت بگیروم؟هااا هوا سرده زمستونه
پاپوش های پشمی و شال ضخیم داروم
یه لحظه واسا مو گدا نیسوم
به مولامون جوراب مردونه بخر از مو
یتیم داروم با هر کلامی،صحبتی ،می مرد
هر لحظه با اینکه رویش لابه لای چادرش گم بود
یک زن که عمری با غرورش زندگی می کرد
حالا میان چشم های هیز مردم بود
دی ماه بود و سرد بود و برف می بارید
از هیچ درد و هیچ سرمایی هراسش نیست
او سالها در زیر آوار غمش گم بود
زن مرده است اما کسی اصلا حواسش نیست
❤️🌹 چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی