نشد باور که چشمانم به رخسارت شود روشن
خیال باطلم این بود،وفاداری نبود بامن
شراب کهنه آن روز که سلب اعتمادم کرد
تنم لرزید و آتش شعله ور گردید در خرمن
جمالت چون سرابی روز و شب منشور چشمان بود
ولی غم می پرید در جان،چه تقصیر از تو بود یا من
و اکنون باغچه ای از عشق،میان ما به پا گردید
بیا تا اشک شادی رو بپاشیم کور شود دشمن
ناصر قلیچی زاده
💎💎💎💎
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط
و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی 👇