مرز بین خنده و گریه نقابی بیش نیست
مثل من خوشحالی دلقک سرابی بیش نیست
ماه اگر در چنگ آب افتاد خوش باور مباش
مثل هر شب وصل ما تکرار خوابی بیش نیست
باز هم دشنام می گویی به من اما بدان
کوه را جز آنچه می گویی جوابی بیش نیست
زلف می بافی برای دلبری از من
ولی دست نامحرم بدان خورده طنابی بیش نیست
ای که در گرمای آغوشت جهنم سرد شد
در بهشتی ام که دور از تو عذابی بیش نیست
کاش پایم می شکست و دور می ماندم ز تو
تا نمی دیدم که چشمانت سرابی بیش نیست
✍️محمد جاهد
🌹🌹🌹
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی