معروف
هنوز ، معروف ، نَشُده اَم ، آن قَدر که از دور ، همه به هم ، نشانَم دهند و من دست تکان دهم و عکسی بگیریم و پوستری بر دیوارهایِ شهر ، نصب شود . !
ولی با همه یِ این اوصاف ، من خودم را معروفِ شهرِ تو می دانم و بَس . !
تو بودی که مرا عاشقی چشاندی و بوسیدی کامِ ریه هایَم را در هوایِ آلوده یِ مطلوبِ اجبار . !
و من این بار شاعرِ محبوبِ شهرِ تواَم . !
کَماکان می خوانم برایَت . !
همچنان می سُرایَمَت . !
و حَظّ می کنم در هوایِ نابِ شعر و شاعِرِیَت . !
به تو مدیونم ، اینهمه دالانِ پُر کوکِ نِشیمَنِ دوست داشتن هایِ محضِ یکدلی را باز هم ، یک تنه . !
تو به فریادم رسیدی وقتی خفه بودم از مرگ ، از عُزلَتِ غَلیانِ دردِ یک جا نِشینی هایِ تک نفره . !
تو را در کامِ دل ، فرو بردم ، بلعیدَمَت ، از حِرص ، از عَطَشِ خیلی خیلی تُندِ روزهای جبرانِ نَمِ بارانِ تنهایی . !
بیا تو با من باش ، به حرمتِ این صداهایِ خَفه یِ دَم کَرده یِ رویِ دیوار انتظارِ به طول کِشیده یِ هرگز . !
بیا بریز چایِ دَم کرده اَم ، را در لیوانِ شانه هایِ اطلسی هایِ سَردِ باغچه یِ دو نفره یِمان . !
می دانم چه صدایت کنم ؛ ولی صدا یعنی تو . !
دوست داشتن یعنی تو . !
نهیب یعنی تو . !
حرکت یعنی تو . !
غلیان یعنی تو . !
آیا رو می کنی ، مرا برایِ کسی ؟
یا باید ، معروفِ تنهایِ شهرِ تو باشم ، تا هنوز ؟
آیا به انتهایِ سکوتِ کوچه یِ فریاد رسیده ای یا هنوز نه .!
کِی می شَوَد وقتش . !
معروفِ شهرِ تو بودن را ، از زبانِ تو می خواهم بشنوم
از همه ، از هر کس ، از هرکه در این کوی ، دلبری می کند برایَت . !
زودتر . !
که زمان می میرَد ، در من ، محبوبِ نازِ تماشایی ام
🌹🌹🌹
چاپ انواع کتاب:
شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی