همانطور که به چاییِ در دستم خیره و درفکر بودم، ناگهان با ضربهی توپِ دخترم که بازی میکرد، چایی بر روی پایم واژگون شد.
از شدتِ داغیِ چای بالا وپایین میپریدم و پایم را ورانداز میکردم؛ که متوجه شدم چای بر روی همان پایم سرریز شده که در کودکی همین پایم دچار سوختگی گشته.
وقتی گستردگیِ سوختگیِ بچگیام را مشاهده کردم، دردِ این سوختگی برایم قابلِ تحملتر شد. گاهی حتی فراموش میکردم که اصلا این سوختگیای که الان فقط هالهای کمرنگ از آن برجا مانده، وجود دارد.
گرچه سالها با این سوختگی زندگی کردم و جایش را به یادگار یدک میکشم، اما دیگر دردهایی که در اثر این سوختگی در زمان طفولیت متحمل شدم، در یادم نبود. ولی با هرگاه دیدنش دوباره آن درد در ذهنم تداعی می شد.
یک لحظه خودم را به گذشته برگرداندم واینکه در آن لحظه و با صبر و تحملِ اندکِ بچگی، چه دردی را تحمل کردهام. مثل این میمانَد از درد ورنجی بیرون بیایی وخلاص شوی اما یک روز، یک جایی، گاه با کلامی، دردهایش برایت تازه شود.
زندگی هم خودش یک نوع سوختگیِ وسیع است. روزهای سخت هم، مانند روزهای شاد می آیند و میروند، ولی چیزی که در خاطر حک میشود اینست که اثرِجراحتهای جا مانده، این مسئله را یادآور میشود که برتو چه گذشت تا که گذشت…
✍️معصومه علیزاده کرفتی
🌹🌹🌹
چاپ انواع کتاب:
شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی