۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید زهره ایزدی هستم، متولد ۱۳۵۳ و دبیر ادبیات
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ از کودکی نوشتن و مطالعه را خیلی دوست داشتم
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟ اولین شعر های من مربوط به سالیان پیش است ولی به طور جدی از چهل سالگی شعر گفتن را شروع کردم
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟ همسر و فرزندانم و دیگر اعضای خانواده شعر های من را دوست دارند ولی از بین همه دختر خواهری دارم که کلاس اول ابتدایی هست و با کوشش تمام شعر های من را می خواند و از روی کتابم می نویسد
۵/در چه قالب هایی می نویسید ؟ بیشتر در قالب نیمایی، گاهی غزل و گاهی هم دو بیتی ……..
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ شعر های آقای مهدی سهیلی و نیز فریدون مشیری و سهراب سپهری را بسیار دوست دارم و نیز خانم عرفان نظر آهاری و نرگس صرافیان نیز شعر های در خور توجهی دارند
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ گاهی ذاتی است ولی از نظر من با علاقه و تمرین و مطالعه می توان شعر گفتن را یاد گرفت و هر کسی این امکان را در وجودش دارد ، کافی است بها بدهیم و دل بسپاریم
۸/موضوعات و مضامین آثارتان بیشتر چیست؟ بیشتر عرفان و عشق و زندگی ودر کل نگاه مثبت به دنیا
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟ اشعار شاعران بزرگ را دوست دارم از جمله: حضرت حافظ و مولانای جان و نیز سعدی شیرین سخن ودر کل هر جا شعری ببینم با اشتیاق می خوانم ، ایران ما سرزمین شعر است و شاعران قابل زیادی را از گذشته تا اکنون در دامان پر مهر خود پرورده است که شعر هر کدامشان شیرینی خاصی دارد
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟ دوست دارم شعرم تاًثیر گذار باشد و دید مثبت و عشق ناب را در جان خوانندگان شعرم زنده و جاری کند
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ مجموعه شعر پرستوی خیال به چاپ رسیده و نیز کتاب طنین دلدادگی که کتاب مشترکی است با چند تن از شاعران گرانقدر
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟ متاسفانه زمانی برای شرکت در انجمن ها نداشته ام اما به امید خدا بعد از بازنشستگی به این مهم می پردازم در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بنویسید. ” گذر نسرین ها” دل پر احساسم ، بال با بالِ نسیم زائر کوچه ی دلتنگی هاست آشیانش مانده… سرِ پا در گذرِ نسرین ها در درونش غوغا….. نفسش غرق غزل… آخرین بار که سر زد به دیار گل و یار دستهایش خالی… زلفِ پر موج و رهایش … پر زعطر عطش و سرمستی دل… چراغان نگاهی روشن…. من هوادار گل و مهتابم… روز ها در پی هم لنگ لنگان و پر از رقص و می ناب و غزل دیده ها روشن و تاریک و پر از بیم و امید وهیجان… قلب پر تاب و تب و نرم و لطیف و ساده.. پر ز موج و تپش و آماده…. همه با هم دست در دست خیال…. پا بر پای گل نیلوفر… باز هم بار دگر… گذری داشته ایم به دیار دل و دلدادگی و دلتنگی……دلِ پر احساسم بغلی وا کرده… به بلندای خیال… به غزلخوانی عشق… به سبک وزنی و غوغای نسیم… دل من! عطر و عطش… شعر و غزل، بال نسیم، گذر نسرین ها کوچه ی دلتنگی، زلفِ پر موج و رها عشق و شور و هیجان… یک بغل بیم و امید… همه… تقدیم توباد تو که چون نرم حریر، سبک و تازه و پر از سخن پروازی
ایشون معلم منه اثل بهشون نمی خوره متولد 53 باشند برگا ریخت
واااییی خانم ایزدی قربووونت برم…همیشه همیشه همیشه شمارو با شعر اقای سهیلی یاد میکنم…ک سرکلاس برامون میخوندین…دخترم با تو سخن میگویم ،گوش کن با تو سخن میگویم..
همیشه ب یادتونم
همیشه با خوبی ازتون یاد میشه..قشنگترین معلم زندگیمین..قربون قلب پاکتون
دوستون دارم
خانم ایزدی معلم ادبیات من هستند و واقعا بهترین معلمی هستند که من تا الان دیدم و با عشق و علاقه درس میدهند و واقعا تنها معلمی هستند که وقتی توضیح میدن من متوجه میشم و شعر هاشون هم تا حدودی از خودشون شنیدم و بسیار زیبا هستند ازشون سپاس گزارم