قو
میان خیل ماهی ها فقط یک برکه میداند
که این قو تا دم مرگش سر عشق تو میماند
تمام عشق یک نجواست یک ابراز آهسته
که قویی میرود تنها که رازش را بپوشاند
کران برکه را گشتم به دنبال نگاهی گرم
امان از سردی چشمی که قلبی را بسوزاند
نمیخوانم دگر شعری برای هیچکس هرگز
که قو تنها به یاد عشق خود آواز میخواند
اگر برگشتن یاری کمی از عشق میکاهد
خدا هرگز به موجی هیچ کس را برنگرداند
مهرشاد علیزاده
به به… بسیار زیبا بود