مبانی شعر
قالبهای شعر کلاسیک:
قصیده و غزل
قصیده و غزل دو ویژگی مشترک دارند:
۱. در بیت اول، هر دو مصراع همقافیهاند.
۲. در کل شعر، همه مصراعهای زوج همقافیهاند.
روزی که زیر خاک، تن ما نهان شود وآنها که کردهایم یکایک عیان شود
یا رب به فضل خویش ببخشای بنده را آن دم که عازمِ سفرِ آن جهان شود
سعدی «نهان» و «عیان» قافیههای دو مصراع، در بیت اول است. در ضمن، «جهان» قافیه مصراع چهارم است.
این قصیده سعدی بیش از پنجاه بیت دارد. در ادامه قصیده، در مصراعهای زوج، قافیهها از این قرار است: کامران، روان، ناتوان و… . همان طور که ملاحظه میکنید در بیت اول، هر دو مصراع همقافیهاند.
همچنین، در کل شعر، همه مصراعهای زوج همقافیهاند. تعداد ابیات قصیده به طور معمول بین پانزده تا هفتاد و گاهی هشتاد بیت است. در مقابل، غزل از قصیده کوتاهتر، و معمولا بین پنج تا پانزده بیت است.
خوش است خلوت، اگر یار، یار من باشد نه من بسوزم و او شمعِ انجمن باشد من آن نگینِ سلیمان به هیچ نَستانم که گاهگاه بر او دستِ اَهْرِمَن باشد حافظ «من» و «انجمن» قافیههای دو مصراع، در بیت اول است. در ضمن، «اهرمن» قافیه مصراع چهارم است. این غزل حافظ کمتر از ده بیت دارد. در ادامه غزل، در مصراعهای زوج، قافیهها از این قرار است: سُخن، وطن و… .
همان طور که ملاحظه میکنید در بیت اول، هر دو مصراع همقافیهاند. همچنین، در کل شعر، همه مصراعهای زوج همقافیهاند. به اعتقاد برخی، با گذشت زمان، قسمت ابتدایی قصیده، از آن جدا شد و نام غزل به خود گرفت. بنا بر این ادعا، میتوان گفت غزلْ به نوعی فرزند قصیده است.
قصیده در مقایسه با غزل، رسمیت بیشتری دارد و با توجه به طول آن (هفتاد بیت) در مراسمها و برای موضوعات جدی (مسائل اجتماعی، پند و اندرز و…) مناسبتر است. در گذشته، شاعران از این قالب، به طور خاص برای مدح و ثنا در دربار پادشاهان استفاده میکردند. در مقابل، غزل بیشتر مناسب خلوت است و برای موضوعات عاشقانه و عارفانه به کار میرود. البته امروزه، تقریبا تمام موضوعات، از جمله مسائل سیاسی و اجتماعی را در این قالب میتوان بیان کرد. غزل در طول تاریخ، مخصوصا از قرن ششم هجری به بعد، نزد مردم و شاعران، چنان محبوبیت یافت که به مرور بقیهی قالبها را کنار زد؛ طوری که امروزه، میتوان گفت بخش عمده اشعار فارسی، در این قالب است. سعدی و حافظ، از غزلسراهای برتر در تاریخ شعر فارسی هستند.
از غزلسراهای معاصر، شهریار، رهی معیری، هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی، حسین منزوی، قیصر امینپور و فاضل نظری را میتوان نام برد.