داستان: دوشادوش رنجهای همشکل زن چادرش را سر میکند. تکتک اعضای خانواده را از نظر میگذراند. مثل هر روز. مثل همیشه. مثل این چند سالی که از رفتن رویا میگذرد و هر روزی که برای مادر هزار سال است. هیچ کس به او حرفی نمیزند. هیچ کس […]
برچسب: اکرم حسینی نسب
اثری از اکرم حسینی نسب
عشق عتیقه اکرمحسینینسب از پلههای نمور زیرزمین پایین میرفت. گچهای کنارهی دیوار پوست پوست شده و خورده هایش قسمتهایی از زمین را سفید کرده بود. نور زردِ کمجانِ لامپ پرتپرت میکرد. پیرمرد، اسب برنزی قدیمی که آدمی با نیزه و کلاه خود رویش نشسته بود را با احتیاط […]