محبوبکم
تو چه میدانی از حادثهای
که در شب و روزمن برقرار است؟
تو چه میدانی چه میگذرد
میان دیدن و ندیدنات بر من؟
بارم را بستهام،هیچ غمی برای رفتن نیست
هیچ کدام نمیدانند، من از چه در فرارم
محبوب من من میروم؛تو خواهی ماند
از من به جز هیچ،چیزی نمیماند
و تو چه ها خواهی کرد!؟
اگر بازگردم،میشناسیام
یا من تورا خواهم شناخت؟
شب ها گنجشکیام که لانهاش را
جای بدی ساخته است
یک ترس از آوار شدن،
اما در خود مرا به آغوش کشیده است
خفاشی میمانم که تمام روزاش را انتظار میکشید،
برای شبی که قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد
محبوب من آنقدر مصمم به رفتنم
که هیچ گرد و خاکی هم نیست بنشیند در دیدگانام
تا شاید ذره ای آب بپاشم پشت سر خویش
که شاید برگردم تو را میبینم؛
حال چه درخیال چه حقیقت چه رویا چه خواب
تو چه باشی چه نباشی سرابی سراب
من تشنه ای که به سوی تو میدود
و تو هی دور و دور و دور و دور…
پاهایام خودشان را گرفتهاند و ممانعت میکنند
از دویدن به سمت تو
آیا آنها را جا بگذارم؟
محبوب من
ای کاش کرمی عاشق بودم
دور خودم رویای تو را میتنیدم
تا پروانه شوم باز به سوی تو آیم
محبوبکم فردای پروانه شدن،
باز عاشق میشوم یا دنیای قبل پیلگیام را به یاد دارم؟
هیچ راه فراری به سمت تو یا هیچ راه فراری از رویای تو نیست
من ذره ای سرگردانام در میان تو و خود
در پایان این سرگردانی،
کدام سو روم که خودم را به تو برسانم؟
آب را به صورتم پاشیدم
و از تو دور شدم
دست دخترکم را میگیرم
تا او را به مدرسهاش برسانم
امروز زود تر او را میبرم
شاید زمان رساندن دخترت تورا باز ببینم…
✍️محمدمعراج محمدی
💎💎💎💎💎💎💎
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی