شما هم می توانید نویسنده؛شاعر؛پژوهشگر،مترجم و هنرمند بزرگی شوید.
کافی است به گروه بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید
باسلام…الهام مجتبایی (سهرابی )هستم از استان اصفهان
متولد خرداد۱۳۷۰
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
از سال دوم دبیرستان باتوجه به رشته تحصیلیم که ادبیات بود
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
از سال ۱۳۹۲بعداز یک شکست خیلی بزرگ در زندگیم
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
همیشه مورد حمایت و تشویق خانواده ام بودم و نظر مثبتی دارند نسبت به نوشته هایم
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟
بیشتر دلنوشته و شعر سپید
گاهی اوقات هم غزل
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
شاعران زیادی هستند که دوستشون دارم و اشعارشون واقعا به دل میشینه مثل قیصرامین پور…سیمین دانشور…حسین منزوی…
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
به نظر من به ذات آدمی بستگی دارد هرچند که داشتن یه زمینه تحصیلی تاثیر بهتری میتونه داشته باشه
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
عاشقانه
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
سعی میکنم از بین تمام شاعران،حتی شاعرانی که گمنام هستند حتما چند تا از آثارآنها را مطالعه کنم
ولی به شخصه تحت تاثیر مریم حیدرزاده و فریدون مشیری هستم
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
من به خودم ایمان دارم و میدونم با توکل به خداوند متعال و تلاش خودم پله های ترقی را طی کنم و به موفقیت و جایگاه قابل قبولی برسم.
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟
بزودی کتاب مشترکم در انتشارات حوزه مشق به چاپ میرسه
انشالله بعداز آن هم روی چاپ کتاب مستقلم که یک رمان خواهد بود تمرکز میکنم.
دردوران دبیرستان در جشنواره پرسش مهر شرکت کرده ام و در بخش نقاشی مقام دوم و دلنوشته مقام اول را کسب کردم
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟
متاسفانه تابحال در هیچ انجمنی شرکت نکرده ام
در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید.
دیگه فرصتی نمونده
خداجون برس به دادم
خستم و بی یار و یاور
تو خودت برس به دادم
گله میکنم خدایا
من ازین رسم زمونه
گله دارم به کدوم جرم
و چرا شدم دیوونه
دلبر مسافر من
تویی امید محالم
یادگاریتو هنوزم
توی قلب خسته دارم
دیگه طاقتی نمونده
بالشم یار شبامه
توی اینهمه سیاهی
تنها همدمم خدامه
بیچاره چشمای خیسم
که دیگه سویی ندارن
مثل ابرای بهاری
هی میبارن و میبارن
کار و بارم شده رفتن
تا سر مزار عشقم
این شده واسم یه عادت
یه خیال دور و مبهم
اون خیابون و درختاش
صدای پامو میفهن
که شدن رفیق راهم
مونس تنهایی من
هنوزم رزای سرخ
مونده توی گلفروشی
میمونن منتظر من
واسه لحظه روبوسی
تا سر مزارت هرروز
میام این مسیرو تنها
میرسم اونجا که واسم
شده انگاری یه دنیا
عاشق دیوونه تو
شده آواره جاده
نکنه شبا بترسی
دلبر همیشه ساده
من کنارتم همیشه
دلبر همیشه من
دوری اما با تو بودن
شده کار و پیشه من
الهام سهرابی