۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید
بهاره کیانی قلعه‌سردی هستم، متولد بهار ۱۳۷۵،
ساکن و زاده‌ی ایذه
لیسانس مدیریت دولتی دارم
و ۶سال سابقه تدریس پیش دبستانی.
علاقه‌‌ی زیادی به هنر به ویژه شعر و شاعری دارم
و اعتقاد دارم شعر درمان هر دردی هستش.
خداوند شاعران و عاشقان را دوست دارد
به قول عزیزی : ” شاعران پیامبران احساسند” .
و خرسندم که از این تبارم ،
و عشق بی‌گمان
نه ابتدا دارد نه انتها…
نه ریا دارد نه جفا…
و بی‌شک مختص ذات اوست…
شاید یک عاشق شاعر نباشد
ولی بی‌شک هر شاعری یک عاشق است…
همونطور که در شعرم گفتم؛
عاشقی زیبا ترین معنای انسان  بودن‌ است
غیر از این در ذهنم از انسانیت تعبیر نیست
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
از زمانی که خودم رو شناختم شعر رو دوست داشتم
و رویام شاعری بود
شاید این به پیشینه‌ی خانوادگیمون برمیگرده
که شعر رو بلد بودن و می‌فهمیدند
و این همیشه برای من افتخار آفرین بود…
خط خطی هام رو پُر از ایراد می‌دیدم
ولی امید به نوشتن رو از دست ندادم
نمیگم الان شاعرم
ولی میدونم شعرام قابل تحمل و خوندنن…
از نقد با آغوش باز استقبال میکنم
حتی اگر با اون موافق نباشم
چون سلیقه در شعر جا داره…

۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
از دوران دبیرستان ترانه و سپید می‌نوشتم
اما از سال۹۸ تا به الان بصورت تخصصی غزل کار میکنم
اکثر مواقع فی‌البداهه مینویسم

۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
پدر مرحومم دستی به قلم داشتند و خواهر بزرگم نیز…
شاید به این دلیل از کودکی به شعر گرایش داشتم.
خداروشکر خانواده‌ی ما شعر دوست هستن و
همیشه حامی من بوده‌اند
۵/در چه قالب هایی شعر میگویید ؟
همونطور که خدمتتون عرض کردم
در حال حاضر بیشتر  غزل  مینویسم
و گهگاهی هم ترانه
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟
شاعران توانمند بسیاری داریم که حقیقتا رقص قلمشان زیباست
از استاد سجاد سامانی و فاضل نظری
بیشتر می‌خوانم
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن  یا ذاتی است؟
از اون جایی که بدون داشتن سواد شعری شروع به سرودن کردم فکرمیکنم استعدادی ذاتی هستش و لطف خداوند،
همونطور که اجداد ماطبع شعر داشتند و شاعران به نامی بودند.
والبته آموزش به کیفیت کار کمک میکنه اما صرفا باعث
جوشش شعر و شاعر شدن نمیشه.
در کتاب دیدن از سیزده منظر اثر کالم مک کان نوشته شده
” شاعر باید این احتمال را در نظر داشته باشد که پیش از بروز یک واژه، یا انعقاد یک جمله، یا گشایش یک قافیه راه درازى را باید طى کند، و حتى با وجود همه‌ى این‌ها هم هیچ چیز تضمین شده نیست، حتى واژه‌هایى که معناى اولیه‌ى خود را به مخاطره انداخته‌اند. شعر، گاهى در غیر منتظره‌ترین لحظه رخ مى‌نماید و شاعر، باید به این معما ورود کرده و از آنجا شروع به بازسازى شعر کند.”
برای شاعری که بصورت فطری توانایی سرودن داره همه چیز در لحظه اتفاق می افته (همه چیز منظورم تولد یک شعر است)
بدون دانستن عروض و قافیه و…..
مثل خود من؛ همیشه موزون و آهنگین مینویسم
بااینکه تسلطی بر وزن نداشتم حتی رشته تحصیلی‌ام تجربی بوده و بدون دانستن و شناختن وزن ها شروع به نوشتن کردم
برای همین فکرمیکنم
هیچوقت شعری که بر وزن دل سروده بشه از وزن خارج نیست.
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
اغلب عاشقانه مینویسم
و گاهی اجتماعی
البته شعر عاشقانه در نوع خودش اجتماعی ترین شعر هست
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
بنده از کودکی اشعار سعدی، حافظ به خصوص استاد شهریار رو خیلی دوست داشتم و بیشتر اشعار این بزرگان را می‌خواندم.
همینطور علاقه مند به اشعار شاعران بزرگ
سیدعلی صالحی، فروغ،
اما برای اینکه در ضمیر ناخودآگاهم پیش زمینه‌ی ذهنی برای سرودن  نداشته باشم سعی می کنم کمتر شعر بخوانم و بیشتر بنویسم.
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
شعار من این است که هرروز باید قوی‌تر از دیروز
و ضعیفتر از فردا بود
همواره در راستای قوی‌تر شدن قلمم تلاش می‌کنم
و امیدوارم بتوانم آنگونه که دلم می‌خواهم حرف‌هایم و درد مردم عزیز ایران را در شعرهایم به تصویر بکشم.
اینکه عزیزانی می‌گویند با اشعارم همزاد پنداری میکنند و حرف دلشان را نوشتم
و بیت یا حتی مصراعی از شعرهایم را می‌بینم
نقل زبان کسانی شده که نه من آن ها را می‌شناسم و نه حتی آنها مرا باعث خرسندی‌ام میشود
امیدوارم باعث افتخار  و سربلندی خانواده و خاندانم باشم
و رسالتم را به بهترین شکل ممکن به امید خداوند به انجام برسانم.

۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟
۴ جلد کتاب مشترک با عنوان: از کوچه‌های بی‌نشان
و یک جلد کتاب مشترک باعنوان: سیمرغ شعر
و دو کتاب مستقل در دست چاپ دارم با عنوان:
محرم‌ ترین مرهم
و
شکست سکوت
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟
حقیقتا در انجمن ها تا به حال شرکت نداشتم.

در پایان یکی از شعر هاتون رو برای ما بخوانید.
چندتا عکس زیبا و با کیفیت هم بفرسین
محتاج ترحم

هرگز شده  در  باورِ  خود  گُم  شده  باشی
یا   سوژه‌ی    حَرّافیِ   مَردم   شده   باشی

آئینه‌ی   غم‌دارِ   کسی   باشی  و  هر  شب
در  حسرتِ  یک  لحظه  تبسم  شده  باشی

تاراجِ  غمی  زخمه  زده   بر  دل و  جانت؟
فرقی  نکند     دلبرِ   چَندُم     شده   باشی

آیا  شده  از  غصه  دلت  خون  شده  باشد
با  خاطره   درگیرِ   توَهُم   شده   باشی

دستی  نرسد… دست تو  را  عشق  نگیرد!
چون خوشه‌ی نورسته‌ی  گَندم شده  باشی

دل خسته‌تر از قلب تَرَک خورده چه بوده؟
پیش  آمده  محتاجِ  تَرحُم   شده  باشی؟

✍ #بهاره_کیانی

??????????

شما هم می‌توانید نویسنده، مترجم، شاعر،پژوهشگر و هنرمند بزرگی شوید. کافیست به مجموعه‌ی بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.

با مدیریت استاد فردین احمدی

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶