تو هرشب در خیالم می آیی
و من هر شب از خیالت میروم
موهایت را پریشان میکنی
من هرشب و هر روز پریشان تر میشوم
تو آرام آرام آمدیُ پا در دلم گذاشتی
که دیگر نتوانستم جلوی دوست داشتنت را بگیرم
لبخندت غنچه ای بود شکوفا کرد عشق دلم را
و چهره ات همانندماهی، روشن کرد تمام جهان تاریکم را…
ای دلبر جانم… بیا و زبان بگشای…
میخواهم دوست داشتنت را از لبهایت پس بگیرم
و هر لحظه و هر جا برایت بمیرم …
#پریارضائی