اثری از سید حسن نبی پور
زمستان
زمستان سختی بود
درشبهای سردو بارانهای بی امان
که می بارید بربام خانه ازسقف خانه های چوبی
آب می ریخت بی وقفه….
مادرم تشت هاوظرفهای زیادی
راروی فرش گذاشته بود تافرش خیس نگردد
خانه اشک می ریخت برروی فرش
همچون اشک چشمانمان بر صورت
ومن درمانده بودم
غمگین همچون فرزندی
پدری ازدست داده
بدون پشت وپناهی
خانه به دوش
بادستانی ضعیف که توان حمل اثاثیه ام رانداشت
نه پناهی ، نه پناهگاهی ،نه ماوایی
بایدکوچ کرد
ازاین خانه
به آن خانه هیچ برایم نبود جز
آوراگی ، در به دری
آه ………. آه ……….
❤️🌹
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی