چه رویایی که دیگر خسته از تقدیر دلگیرم
گناهِ دوریِ یک عاطفه بسته به زنجیرم
طناب سرزنش ها را به دور گردنم پیچیده ام امشب
من از تصویر یک رویا چقدر رنجیده ام امشب
تحملمرده است در من به سوی شهر چشمانت
خدا زندان من باشد فراری میشوم امشب
بدان اندازه از رنج نفس ها دور خواهم شد
که دیگر نشنوم دلسردی لحن کلامت را
چرایش را نمیدانم ، ولی قانع شدم دیگر
پریشانم ، نمیخواهم دگر رنگ سعادت را
به دور از چشم ها چند قرص خواب در آب خواهم ریخت
که در بیهوشی مطلق نبینم داستان این حکایت را
دلم میخواهد آنسوی جهان دنیای او باشد
هوای زندگی بخشم غم فردای او باشد
بخواند بر دلم گاهی نوازش های باران را
سم گیرنده ی جانم سیانور شب لبهای او باشد
گریزی میزنم امشب به زیبایی دلدارم
هوایی دارم از یادش که دنیا را عزادارم
نگاه یک امید دور مرده در دلم اما
وطن خواهی عشقم را به خون خود خریدارم
توان انتظارم را کنون یک مرگ خواهد برد
هوای با تو بودن هم همین امشب خواهد مرد
و من در بی نهایت سرد از دردم
نگاهت میکنم امشب ولی با چهره ی زردم
🌹🌹🌹
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی