۱/لطفا خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید.
“با نامِ خالقِ شعر “
من هدیه بهروز هستم .
۲۰ سال دارم و درحال حاضر ، دانشجوی رشته ی مهندسی بهداشت هستم و علاقه ی زیادی به نوشتن دارم .
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
فکر میکنم اولین باری که یک شعر با وزن و قافیه ی تقریبا قابل قبولی نوشتم ، ۱۳-۱۲ ساله بودم و به یاد دارم که موضوع شعرم در مورد خانواده ی چهار نفری مان بود . به یاد دارم که وقتی آن شعر را در جمع خواندم همه خوششان امد و مرا تشویق کردند . تقریبا از آنجا بود که حس کردم می توانم کلمات را آهنگین در کنار هم قرار دهم و شعر بنویسم .
۳/از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
من یک دفتری داشتم که از حدود یازده سالگی در آن نوشته یا حتی شعر هایی هر چند ساده را در آن می نوشتم و این جریان ادامه داشت تا زمانی که دبیرستانی شدم و تصمیم گرفتم که تعدادی از شعر هایم را در کلاس ادبیات در حضور همکلاسی ها و معلم ادبیاتمان بخوانم . یکروز از معلم ادبیاتمان اجازه گرفتم که دقایق پایانی کلاس ، یکی از شعر هایم را در حضورِ جمع بخوانم و ایشان هم قبول کردند . یادم هست که شعرم در وصفِ خداوند بود و در شعرم تعداد زیادی از صفاتِ خداوند را باکلماتِ عربی ، گنجانده بودم . وقتی شعرم را خواندم ، همکلاسی هایم برایم دست زدند و تشویقم کردند و معلم ادبیاتمان با تعجب از من پرسید :” که واقعا این شعر را خودت گفتی ؟”
و من جواب دادم :” بله .”
بعد از آن ،در زمینه ی سرودنِ شعر راسخ تر شدم و احساس کردم استعدادی در زمینه ی سرودنِ شعر و نویسندگی دارم . همچنان اشعار و دلنوشته هایم را در همان دفترم یادداشت می کردم و اوضاع به همین منوال گذشت تا زمانی که من دانشجو شدم . دلم می خواست تا اشعارم را برای استاد ادبیاتمان هم بفرستم تا هم نظرشان را پیرامون نوشته هایم بدانم و هم از ایشان راهنمایی بگیرم ؛ این شد که یکی از اشعارم را برای استاد ادبیات دانشگاهمان ارسال کردم . ایشان نیز با لطف و محبت از شعرِ من تعریف کردند و تشویقم کردند که همچنان این راه را ادامه بدهم .
۴/نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
پدر و مادرم وقتی دیدند که من در این زمینه استعداد و علاقه دارم ، مرا تشویق و حمایت کردند و مخالفتی در این زمینه نداشتند.
۵/در چه قالب هایی شعر می گویید؟
من دوستدار هر نوع سبک و قالب شعری هستم و سبک و قالب خاصی را دنبال نمیکنم . معتقدم که شعر و نوشته ای که از دل براید ، لاجرم بر دل نیز مینشیند . تا کنون در قوالب غزل ، دو بیتی ، شعرسپید ، شعر نو و دلنوشته ، آثاری را نوشته ام.
۶/در بین شاعران بعد از انقلاب کدام را موفق می دانید؟
از بین شاعران بعداز انقلاب ، اشعار خانم سیمین بهبهانی و اشعار آقایان ، فاضل نظری و هوشنگ ابتهاج را با عشق می خوانم و سبک و حس و حال نوشته هایشان را دوست دارم ولی برای همه ی شعرا که احساس را به رشته ی تحریر درمی آورند و از وجودشان اثری را بر جای می گذارند ، احترام و ارزش خاصی قائلم و حقیقتاً فردی را موفق و شایسته بر دیگری نمی دانم چراکه هر شاعری سبک و نگاهی خاص به جهان پیرامونش دارد که باید به آن احترام گذاشت و برایش ارزش قائل بود .
۷/به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟
به نظر من استعداد در سرودنِ شعر، یک امر ذاتی و مرتبط با علاقه و اشتیاقِ خودِ فرد است ؛ اما پیشرفت و موفقیّت در آن در نتیجه ی عشق ، پشتکار و مطالعه ی زیاد میّسر میشود.
۸/موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
من بیشتر با مضامین عشق و خداوند می سرایم ولی گاهی هم نوشته ها و اشعاری با مضامین مذهبی می نویسم.
۹/آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه می کنید و در سرودن تحت تاثیر کدام شاعر هستید؟
نمی توانم بگویم که از کدام شاعر تاثیر می پذیرم چراکه شعر در سبک های مختلف را دنبال می کنم و ترجیحم بر این است که خود ، صاحبِ سبک خویش باشم و از اعماق وجودم بنویسم تا نوشته ام ، تاثیرگذار و ماندگار باشد .
۱۰/به عنوان شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
من دوست دارم که احساساتم را ثبت کنم تا خوانندگان ، از خواندن اشعار و نوشته هایم لذت ببرند . مایلم سراینده ای محبوب باشم که حرف دل را می نویسد .
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت و برگزیده شده اید؟
“هدیه دلدادگی” اولین اثرِ مستقل بنده است که با یاری خداوند ، به چاپ رسانده ام ولی هنوز در جشنواره ای شرکت نکرده ام ؛ ان شاءالله در آینده ، حتما شرکت خواهم کرد .
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر شعر شما گذاشته است؟
انجمن ها باعث افزایش اعتماد به نفسم می شوند و همچنین روحیه ی نقدپذیری را در من افزایش می دهند ؛ از طرفی این انجمن ها ، مشوّق بنده برای ثابت قدم بودن در این مسیر هستند .
“قایقِ دریای دل”
من تورایک لحظه دیدم ، عقل و جان عاشق شدم
من تورا دیدم ، ز جان و از جهان فارغ شدم
من تو را دیدم همان جا دل به عشقت سجده کرد
تا ز ِ عطرِ روی ِ تو من دلبری ناطق شدم
من تورا دیدم ، ندانم عقل یکباره چه شد
تا به خویشم آمدم بی عقل و نا لایق شدم
من سراپا چشم از سیمای شیرین ات شدم
من چنان خسرو در این زندان ِ جان ، فاسق شدم
من که از لعل ِ لبت ، لیلی ِ سیمین رُخ ببین…
کاین چنین مجنون به دریای دلت قایق شدم
هدیه بهروز
هدیه بهروز
???????
شما هم میتوانید نویسنده، مترجم، شاعر،پژوهشگر و هنرمند بزرگی شوید. کافیست به مجموعهی بزرگ کشف استعداد برتر و موسسه انتشاراتی حوزه مشق بپیوندید.
با مدیریت استاد فردین احمدی
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶