۱/لطفاً خودتون رو برای مخاطبین ما معرفی کنید باعرض ادب واحترام من لیلامافی هستم و در گردون کتابت متخلص به عرفانه.متولدتهران وتنهافرزندخانواده!تجربه کارگردانی ونویسندگی در تئاترعروسکی دارم.به غیرازنویسندگی،مربی بدنسازی وکنگ فو سبک تو آ هستم!یه شهریوری بااحساس که عاشق سفربه طبیعت ودختری درونگراهستم!به شدت دلسوزم وتحمل دیدن رنج وناراحتی اطرافیانم را ندارم.از کودکی عاشق نوشتن وهمینطور پرستاری بودم که به دلیل همین احساساتی بودنم،ازهدف پرستاربودنم دست کشیدم!
۲/علاقه ی شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟ بنده از آن زمان هایی که به تحصیل علم در مقاطع متوسطه مشغول بودم استعداد نویسندگیم، توسط دبیر ادبیاتم کشف شد و کم کم آثارم هرچندکوتاه توسط دبیران واداره اموزش وپرورش مورد استقبال قرارگرفت .از همان موقع علاقمند بودم برای نوشتن متن وداستانهای کوتاه وبلند.
۳/از چه زمانی نویسندگی برای شما جدی شد؟تقریبا نزدیک به 12سال هست که مینویسم.نمایشنامه وداستانهای نمایشی عروسکی مینوشتم ودر دوران تحصیل هم،فعالیت زیادی داشتم!نوشتن جزو مهمترین روزمرگیهای من هست وروی میزم سالهاست که حتی برای ثانیه ای قلم وکاغذی،ازمن فاصله نگرفته و هرلحظه در دسترسم بوده.اما به طورجدی که تصمیم به چاپ اولین کتابم گرفتم،اواخرسال98بودکه یکی از دوستانم،پیشنهاد داد که داستان هایی که مینویسم رابه چاپ برسانم.اولش این کار راغیرممکن میدانستم،به خیالم مراحل چاپ کتاب سخت است وشاید نتوانم از پس این کار بر آیم.گذشت وباتشویق خانواده وبقیه دوستانم اثرم را به انتشاراتی سپردم وچندروز بعدبابنده تماس گرفتندوتاییدکردندکه اثرم پذیرفته شده.درحال حاضر3کتاب دیگر درحال چاپ دارم!
۴/نظر خانواده در مورد نویسندگی شما چه بود؟ حامی و مشوق من بودن و صد البته بودند کسایی که ساز ناسازگاری میزدند.من هم از مشوقینم ممنونم هم از مخالفینم.مشوقینم اشتیاق رسیدن به هدف وعلاقه ام را برمن هدیه کردند وراه درست را نشانم دادند ومخالفینم باعث شدند،بیشتر تلاش کنم تا به اوج برسم و امیدوارم بتوانم با موفقیتم،به آنها بفهمانم که با تلاش حتمامیشود به اهداف بالارسید.
۵/در چه قالب هایی نویسندگی میکنید ؟ ادبی و سبک توصیفی کاملا ذهن شلوغی دارم.شاید در دقیقه ای چند سوژه ی داستانی را درذهنم تجزیه تحلیل کنم.سبک خاصی مدنظرم نیست،اما معتقدم هرآنچه که به ذهنم قابل نوشتن وتاثیرگذار است بنویسم.مخصوصا داستانهای اجتماعی ودرام عاشقانه!بارها به این فکرمیکنم که داستانی تخیلی همچون هری پاتربنویسم،و حتما به زودی استارت این داستان راهم خواهم زد ان شالله.
۶/در بین نویسندگان بعد از انقلاب کدام را موفق میدانید؟ از نظربنده هرنویسنده ای در کار وحرفه خودش موفق هست ونمیشه این عزیزان رو گلچین کرد!
۷/به نظر شما نویسندگی قابل یاد گرفتن یا ذاتی است؟ نویسندگی ذاتیست ولی چگونه نوشتن قابل تعلیم و تعلم است.درست که استعداد در نوشتن مهم است،اما در کنار آن باید شیوه درست نوشتن وترکیب جمله ونوشته راهم بلد باشیم.
۸/موضوعات و مضامین نوشته شما بیشتر چیست؟ بیشتر جهان بینی و دید بنده به جامعه مشکلاتی که اکثرا گرفتار آن هستند واتفاقاتی که شاید به گوش خیلی ها نخورده اما اگر نوشته شوند،کمک بزرگیست برای آن دسته از عزیزانی که میخواهند از تجارب دیگران استفاده کنند.
۹/آثار چه نویسندگانی را بیشتر مطالعه میکنید و در نوشتن تحت تاثیر کدام نویسنده هستید؟ صادق هدایت،جلال آل احمد،جورج اورول بیشتر مطالعاتم از آثاراین عزیزان هنرمند بوده وهست.
۱۰/به عنوان نویسنده جوان انتظار دارید در نویسندگی به چه افقی دست پیدا کنید؟ بنده عاشق نویسندگی هستم و دنبال جاه و شهرت نیستم ولی صدالبته این عشق مرا به موضع نیکویی خواهد برد. نویسندگی هم یک نوع درمانگریست.اگر یک نفر حالش با نوشته هایت خوب شود،اگر با نوشته هایت انس بگیرد وغیرمستقیم باروح جمله هایت بااو ارتباط بگیری،این برای یک نویسنده ارزش والایی دارد!گاهی آنقدر غرق نوشته هایم میشوم که واقعا خودم را در جهانی دیگر میبینم!
۱۱/چه آثاری از شما به چاپ رسیده و در چه جشنواره هایی شرکت کرده و برگزیده شده اید؟ کتاب ناجی و چند جلد کتاب مهیای چاپ ازجمله کتاب بوی پیراهن یوسف.به دلیل نداشتن استاد راهنما در جشنواره خاصی شرکت نکردم متاسفانه.
۱۲/انجمن ها چه تاثیری بر نویسندگی شما گذاشته است؟در انجمن خاصی شرکت نکردم متاسفانه!ولی مطمئنم میتونن تاثیر مثبت زیادی داشته باشند.
در پایان یکی از نوشته هاتون رو برای ما بخوانید.
دورم ازتو اما،دقیقه ها وثانیه ها در نبودت دلداریم می دهند؛
تیک تاکِ عقربه های ساعت،زمزمه ی آمدنت می دهند!
….. عاشق که باشی قدرت آن راخواهی داشت که با قفلی از فولادِعشق،دروازه ی جهنم را ببندی!
دلداده ی راه عشق هستم!
عشقی که مرا به ناکجاآباد ببرد…!
حتی اگر آن ناکجاآباد ویران باشد!
به عشقمان قسم باهم آنجا را آباد خواهیم کرد!