گفتند مرا : (عشق، سیر نمی کند شکم کسی را) با لبخندی گذر کردیم ز این حرف ها،
خب من چه گویم به این مردمان.
عشق سیر نمی کند شکم کسی را
” اما” زمانی که عاشق باشی از یاد می بری گشنگی را.
خویشان گفتند مرا: ( چه توکلی کرده به خدا، بس طبیبانند در بازارو کوه حالت خود را زیکی از انها بگو)
سکوت کردم به احترام عشق او…
سوختم ز این حجم از نادانی هایشان…
اخر تو چه دانی از خدای متعال؟
پروین اعتصامی:
از طبیب گر چه می دادی نشان
من نمی بینم طبیبی در جهان
شما چه دانید ک طبیب اندر کجاست
می شناسم یک طبیب ان هم خداست.
✍️ پریا پورقاسمی
💎💎💎
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط
و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی 👇