نگاهی به ارتباط روانشناسی و ادبیات گفت و گویی با مهدی بیرانوند ” روژمان ” پژوهشگر و نویسنده
گفت و گوی ویژه حوزه مشق با مهدی بیرانوند پژوهشگر و نویسنده با موضوع ارتباط بین روانشناسی و ادبیات
در این گفت و گو می خواهیم به ارتباط و تاثیر روانشناسی بر ادبیات و آثار ادبی بپردازیم
– جناب بیرانوند بصورت کلی برای مخاطبان ما بگویید سعی وجود روانشناسی در ادبیات چگونه است ؟
در شیوه روانشناسی در ادبیات سعی می کند جریان باطنی و احوال درونی شاعر و نویسنده را ادراک و بیان نماید وقدرت و استعداد هنری و ذوق و قریحه او را بسنجد و نیروی عواطف و تخیلات وی را تعیین نماید و از این را تأثیری را که محیط و جامعه و سنتها و مواریث در تکوین این جریانها دارند مطالعه کند. از این رو منتقدان یا ادبیان توجه به روانشناسی را در فهم آثار ادبی بسیار مهم می شمارند و آن را مفتاح سایر شقوق و اقسام نقد می انگارند و در واقع شعر و ادب را عبارت می داند از روان شناسی شاعر یا نویسنده
– نشان و پیام آثار ادبی برای مخاطبان چه چیزی هست؟
از مطالعه آثار ادبی می توان دریافت که عواطف و احساسات هنرمند چیست و متحرک او در اندیشه ها و الهامات خویش کدام است و همچنین صفات و احوال نفسانی غالب بر عصر و معاصرانش را نیز می تون شناخت. در هر ال اثر هر شاعر یا نویسنده معروف خصال و سجایا و به عبارت دیگر روان شناسی او به شمار می آید.
– چه عواملی باعث شد که آثار ادبی در علم روانشناسی مورد توجه قرار بگیرد ؟
بررسی در احوال روحی و نفسانی اشخاص خاصه در درام یا قصر چیزی است که نویسندگان و شاعران از قدیم ترین ایام بدان پرداختند و آن را در نظر داشته اند و چه باس جست و جو زوایای روح انسان از کهن ترین ایام در شعر دراماتیک وجود داشته در اروپا کسانی مانند «شکسپیر» « داستایوسکی» و در ایران چون «سعدی» و معاصران چون « سهراب« «نیما» و حتی «شهریار» بدان پرداخته اند. با این همه یک جریان فرکی و فلسفی جدید باعث شد که ادبیات از دیدگاه علم روان شناسی مورد توجه قرار گیرد و آن تأثیر نظریه ها و اندیشه های کسانی مانند « فریودی» «دیونگ» « آدلی» بود.
– آیا در روانشناسی، ادبیات وظیفه خاصی برای مخاطب دارد ؟
در روانشناسی وظیفه ادبیات عبارت است از این که درخواننده تعادلی روانی و یا در واقع عادت متعادل روانی به وجود آورد، به دین معنی که معتقد است یک اثر هنری واکنش خاص و موزونی در بیننده یا خواننده ایجاد می کند زیرا زیبایی خود چیزی است که موجب تعادل ترکیبی می شود. به هر حال او می کوشد که شناخت ارزش ادبی آثار را بر مبنای روانشناسی استوار کند.
امروزه در ادبیات و روانشناسی سه شاخه به وجود می آید که به طور کلی این سه شاخه عبارت است از:
- ۱- روانشناسی نویسنده : که خود نویسنده افکار خود را به طوری که از جامعه پیرامون خود است یا از افکار خود است به طوری جدید در نوشته یا شعر خود می آورد و باعث جذب خواننده می شود.
- ۲- روانشناسی جامعه : امروز نویسنده برای نوشتن خود از جامعه کمک می گیرد در حالی که جامعه اگر روانی پاک داشته باشد تأثیر زیاد بر پیشرفت جامعه و خلق یک اثر هنری دارد.
- ۳- روانشنای خواننده : امروز هر کسی که بخواهد چیزی بنویسد دیگر به مخاطب خود نگاه می کند یعنی مخاطب او از نظر روانی دارای چه شخصیت سنی و مخاطب کلیت اثری را خلق می کند پس این سه عامل بر ادبیات تاثیر می گذارد.
💎💎💎
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی