چادر شب روی چشمان خدایان
شهر رویایی عشق و خاطراتش بیکران
یاد عشق می بارید بر شب پرسه های بی کسی
دلهره سر می کشید باز بر قلب های مهربان
یک تب سوزنده در شهر شب مسری شده بود
آتشی افتاده بود از عشق شب در آشیان
بوسه می زد شب به شهرش با رازهای عاشقی
ماه مجنون می شد برای عشوه های آسمان
هر کسی چشمی به ره داشت در خیالش می کشید
یاد چشمان سیاه گوشه گیران جاودان
✍️بهروزدارابی
💎💎💎
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی