یلدا یوسفی/ انتشارات حوزه مشق
می خواست…
تنها شده بوددلش یه عاشق میخواست
از عالم و آدم نوازش میخواست
فرقی نداشت برای او کی باشد
از سیل زیاد بود که بارِش میخواست
رفتم به جلو تا که به دادش برسم
مُهری شده بود ز من نیایش میخواست
شازده کوچولو بودم و او هم گل من
اهلیشدهبود دلش یه شورِش میخواست
مرز های مرا درید با حرف و نیاز
او قلب مرا بدون قافِش میخواست
ناچار شدم تا که اطاعت کردم
فکری ز سرش بود که سازِش میخواست
اما چه دریغ است! که او هم روزی
صافی مرا دیده و پیچِش میخواست
ایراد گرفت ز هرچه بود از من و من
گل های مرا بدون خارِش میخواست
فکر میکرد تحمل کنمش دائم من
سرمای مرا بدون لرزش میخواست
خوبی مرا ندید و دائم زد حرف
از مذهب و هرچیز که کامِش میخواست
زخمی که به من زد هنوز سرباز است
مرغ تنمو بدون بالِش میخواست
گفتم که رهایش بکنم با حرفهاش
تقصیر خودش نبود ، ذاتِش میخواست
میخواند برایم ز مشیری اما
گرگی صفتی بود که رامِش میخواست
اما چه کنم هنوز دوستش دارم
با اینکه مرا بدون ارزش میخواست
اما مگر این عشق برایش کافیست؟!
چونجانمرا ز جنبوجوشِش میخواست
کاش ببینم که پشیمان شده، برمیگردد
آنکس که مرا بدون خواهش میخواست
نوژا
❤️💎🌹❤️💎🌹❤️💎🌹❤️💎🌹
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط
و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در
انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی
درود ، سروده های این شاعر واقعا دلنشین هست و به عنوان مخاطب واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم
امیدوارم همیشه شاهد موفقیت های بسیار ایشان باشیم
برقرار و مانا باشید